حديث و آيات: د ـ برترين نام ها و حقّ برخى از آنها

كَشفُ الغمّة عن جعفر بن محمد القلانِسيِ : كَتَبَ مُحَمَّدٌ أَخي إِلى أَبي مُحَمَّدٍ عليه السلام ـ وَ امرَأَتُهُ حامِلٌ مُقرِبٌ ـ أَن يَدعُوَ اللّه َ أَن يُخَلِّصَها و يَرزُقَهُ ذَكَرا ، و يُسَمِّيَهُ . فَكَتَبَ يَدعُو اللّه َ بِالصَّلاحِ وَ يَقولُ : رَزَقَكَ اللّه ُ ذَكَرا سَوِيّا، و نِعمَ الاِسمُ مُحَمَّدٌ و عَبدُ الرَّحمنِ. فَوَلَدَت اثنَين ... فَسَمَّى واحِدا مُحَمَّدا، وَ الآخَرَ ... عَبدَ الرَّحمنِ. حديث
كشف الغمّه ـ به نقل از جعفر بن محمّد قلانسى ـ : برادرم محمّد ، در حالى كه همسرش باردار و نزديك زايمانش بود ، به امام عسكرى عليه السلامنامه نوشت و خواست تا از خدا بخواهد كه همسرش را [از درد و رنج] برَهانَد و پسرى روزىِ او كند و نام او را مشخّص سازد . امام عليه السلامدر پاسخ ، صلاح او را از خدا خواست و فرمود : «خداوند ، پسرى تمام و كمال ، روزىِ تو گردانَد و محمّد و عبد الرحمان ، نام هاى خوبى اند» .
پس همسرش زاييد ـ تا آن جا كه گفت ـ يكى را محمّد و ديگرى را عبد الرحمان ناميد .