حديث و آيات: تشويق به دوستى فرزندان و دلسوزى به آنان

تاريخ دمشق عن واثلة بن الأسقع : أنَّ رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله خَرَجَ عَلى عُثمانَ بنِ مَظعونٍ ومَعَهُ صَبِيٌ لَهُ صَغيرٌ يَلثِمُهُ ، فَقالَ : أتُحِبُّهُ يا عُثمانُ؟!
قالَ : إي وَاللّه ِ يا رَسولَ اللّه ِ، إنِّي لَأُحِبُّهُ
قالَ : أفَلا أزِيدُكَ لَهُ حُبّا؟!
قالَ : بَلى، فِداكَ أبي واُمِّي
قالَ : إنَّهُ مَن تَرَضَّى لَهُ صَغيرا مِن نَسلِهِ حَتّى يَرضى ، تَرَضَّاهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ حَتّى يَرضى . حديث
تاريخ دمشق ـ به نقل از واثلة بن اسقع ـ : پيامبر خدا بر عثمان بن مظمون وارد شد ، در حالى كه او كودك خردسالى را كه همراهش بود ، مى بوسيد . به وى فرمود : «آيا او را دوست دارى ، اى عثمان ؟» .
گفت : آرى ، به خدا ، اى پيامبر خدا! من او را دوست دارم .
فرمود : «آيا محبّتت را نسبت به او زياد كنم ؟» .
گفت : آرى ، پدرم و مادرم ، فداى تو باد !
فرمود : «كسى كه كودكى از نسلش را خشنود سازد تا اين كه او خرسند گردد ، خداوند ، روز قيامت ، او را خشنود مى سازد تا آن جا كه او خرسند گردد» .