حديث و آيات: كُشتى

بحار الأنوار : كان أبوطالِبٍ يَجمَعُ وُلدَهُ ووُلدَ إخوَتِهِ ، ثُمَّ يأمُرُهُم بِالصِّراعِ ـ وذلِكَ خُلُقٌ فِي العَرَبِ ـ فَكانَ عَلِيٌّ عليه السلام يَحسِرُ عَن ذِراعَيهِ وهُوَ طِفلٌ ويُصارِعُ كِبارَ إخوَتِهِ وصِغارَهُم وكِبارَ بَني عَمِّهِ وصِغارَهُم فَيَصرعُهُم ، فَيَقولُ أبوهُ : ظَهَرَ عَلِيٌّ ، فَسَمّاهُ ظَهيرا ، فَلَمّا تَرَعرَعَ عليه السلامكانَ يُصارِعُ الرَّجُلَ الشَّديدَ فَيَصرَعُهُ ، ويُعَلِّقُ بِالجَبّارِ بِيَدِهِ وَيَجذِبُهُ فَيَقتُلُهُ ، ورُبَّما قَبَضَ عَلى مِراقِّ بَطنِهِ ورَفَعَهُ إلَى الهَواءِ ، وُربَّما يَلحَقُ الحِصانَ الجارِيَ فَيَصدُمُهُ فَيَرُدُّهُ عَلى عَقِبَيهِ. حديث
بحار الأنوار : ابوطالب ، پسران خود و پسران برادرانش را جمع مى كرد و آنان را به كُشتى گرفتن وا مى داشت و اين ، سيره عرب بود . على عليه السلام آستين ها را بالا مى زد و با اين كه كم سن بود ، با برادران بزرگ تر و كوچك تر خود و پسر عموهاى بزرگ تر و كوچك تر از خود ، كُشتى مى گرفت و همه را بر زمين مى زد . پدرش مى گفت : «على ، پيروز شد» و بدين جهت ، او را «ظهير (پيروز)» ناميد . وقتى هم بزرگ شد ، با مردان نيرومند كُشتى مى گرفت و آنان را بر زمين مى زد و [در ميدان هاى نبرد ،] دست ستمگر را مى گرفت و او را به سمت خود مى كشيد و او را مى كُشت ، و گاه كمربند او را مى گرفت و او را به هوا پرتاب مى كرد و گاه به اسب در حال حركت نهيب مى زد و آن را به عقب برمى گردانْد .