حديث و آيات: ثوبان

أبو هُرَيرَةَ وثَوبانُ قالا : كانَ النَّبِيُّ يَبدَأُ في سَفَرِهِ بِفاطِمَةَ ويَختِمُ بِها ، فَجَعَلَت وَقتًا سِترًا مِن كِساءٍ خَيبَرِيَّةٍ لِقُدومِ أبيها وزَوجِها ، فَلَمّا رَآهُ النَّبِيُّ تَجاوَزَ عَنها ، وقَد عُرِفَ الغَضَبُ في وَجهِهِ حَتّى جَلَسَ عِندَ المِنبَرِ ، فَنَزَعَت قِلادَتَها وقُرطَيها ومُسكَتَيها حديث ، ونَزَعَتِ السِّترَ ، فَبَعَثَت بِهِ إلى أبيها وقالَت : اِجعَل هذا في سَبيلِ اللّه ِ . فَلَمّا أتاهُ قالَ صلي الله عليه و آله : قَد فَعَلَت ، فِداها أبوها ـ ثَلاثَ مَرّاتٍ ـ ما لاِلِ مُحَمَّدٍ ولِلدُّنيا؟! فَإِنَّهُم خُلِقوا لِلآخِرَةِ ، وخُلِقَتِ الدُّنيا لِغَيرِهِم حديث .
ابو هريره و ثوبان: پيامبر مسافرت خود را با ديدن فاطمه مى آغازيد و با ديدن او به پايان مى برد. يك بار فاطمه براى آمدن پدر و همسرش پرده اى از كساء خيبرى آويخت. چون پيامبر آن را ديد از آن روى برتافت و خشم در چهره او پديدار شد تا كنار منبر نشست. فاطمه گردنبند و دو گوشواره و دستبندهاى خود و آن پرده را كند و آنها را نزد پدرش فرستاد و گفت: اينها را در راه خدا صرف كن. پس چون پيك نزد پيامبر آمد، حضرت صلي الله عليه و آله سه بار فرمود: پدرش فداى او باد، خاندان محمّد كجا و دنيا كجا؟ آنها براى آخرت آفريده شده اند و دنيا براى ديگران آفريده شده است.