حديث و آيات: كدخدايان خدا

أبانُ بنُ عُمَرَ : كُنتُ عِندَ أبي عَبدِ اللّه ِ عليه السلامفَدَخَلَ عَلَيهِ سُفيانُ بنُ مُصعَبٍ العَبدِيُّ فَقالَ : جَعَلَنِي اللّه ُ فِداكَ ، ما تَقولُ في قَولِهِ تَعالى ذِكرُهُ : «وعَلَى الأَعرافِ رِجالٌ» ؟ قالَ : هُمُ الأَوصِياءُ مِن آلِ مُحَمَّدٍ الاِثنا عَشَرَ ، لا يَعرِفُ اللّه َ إلاّ مَن عَرَفَهُم وعَرَفوهُ ، قالَ : فَمَا الأَعرافُ جُعِلتُ فِداكَ ؟ قالَ : كَثائِبُ حديث مِن مِسكٍ عَلَيها رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله والأَوصِياءُ ، يَعرِفونَ كُلاًّ بِسيماهُم حديث .
ابن بن عمر: نزد امام صادق عليه السلام بودم كه سفيان بن مصعب عبدى وارد شد و عرض كرد: خدا مرا قربان تو گرداند، نظرت درباره اين آيه شريفه «وَعَلى الاَْعْرافِ رِجالٌ» چيست؟ حضرت عليه السلام فرمود: آنها جانشينان دوازده گانه از خاندان محمّد هستند كه خدا را نشناسد مگر كسى كه ايشان را بشناسد و آنها هم او را بشناسند. سفيان گفت: قربانت گردم مقصود از اعراف چيست؟ امام عليه السلامفرمود: پشته هايى است از مُشك كه پيامبر خدا و اوصياى او بر آنها ايستانده اند و هر يك را از سيمايشان مى شناسند.