حديث و آيات: فصل سوم : گذشت اهل بيت عليهم السلام

الحُرُّ بنُ يَزيدَ ـ في يَومِ عاشوراءَ لِلحُسَينِ عليه السلام ـ : جَعَلَنِي اللّه ُ فِداكَ يَا بنَ رَسولِ اللّه ِ ، أنَا صاحِبُكَ الَّذي حَبَستُكَ عَنِ الرُّجوعِ ، وسايَرتُكَ فِي الطَّريقِ ، وجَعجَعتُ بِكَ في هذَا المَكانِ . واللّه ِ الَّذي لا إلهَ إلاّ هُوَ ما ظَنَنتُ أنَّ القَومَ يَرُدّونَ عَلَيكَ ما عَرَضتَ عَلَيهِم أبَدًا ... وإنّي قَد جِئتُكَ تائِبًا مِمّا كانَ مِنّي إلى رَبّي ، ومُواسِيًا لَكَ بِنَفسي حَتّى أموتَ بَينَ يَدَيكَ ، أفَتَرى ذلِكَ لي تَوبَةً ؟ قالَ : نَعَم ، يَتوبُ اللّه ُ عَلَيكَ ، ويَغفِرُ لَكَ ، مَا اسمُكَ ؟ قالَ : أنَا الحُرُّ بنُ يَزيدَ . قالَ : أنتَ الحُرُّ كَما سَمَّتكَ اُمُّكَ ، أنتَ الحُرُّ إن شاءَ اللّه ُ فِي الدُّنيا والآخِرَةِ ، اِنزِل . قالَ : أنَا لَكَ فارِسًا خَيرٌ مِنّي راجِلاً، اُقاتِلُهُم عَلى فَرَسي ساعَةً ، وإلَى النُّزولِ ما يَصيرُ آخِرُ أمري . قالَ الحُسَينُ : فَاصنَع يَرحَمكَ اللّه ُ ما بَدا
لَكَ حديث .
حرّ بن يزيد در روز عاشورا به حسين عليه السلام عرض كرد: خداوند مرا فداى تو كند، اى فرزند رسول خدا، منم آن همراه تو كه از بازگشت، جلو گرفتمت و در راه، گام به گام تو آمدم و در اين مكان تو را بازداشتم. به خدايى كه جز او خدايى نيست سوگند، هرگز گمان نمى كردم پيشنهاد تو را اين جماعت رد كنند... من در حالى به سوى تو آمدم كه از آن چه از من سر زد به خدايم توبه كنم و با جانم به تو يارى مى رسانم تا آن كه در برابر تو جان دهم، آيا اين عمل مرا، توبه مى بينى؟ حضرت عليه السلام فرمود: آرى، خداوند بر تو مى بخشد و مى آمرزدت، نامت چيست؟ گفت: حرّ بن يزيد. فرمود تو حرّ و آزاده هستى، همان گونه كه مادرت ناميدت، تو به خواست خدا در اين سرا و آن سرا، آزادى؛ فرود آى. او گفت: اى امام! اگر سواره باشم، براى تو بهتر از آنم كه پياده باشم. ساعتى با اسبم با آنها پيكار خواهم كرد و فرود آمدن من، پايان كار من خواهد بود. امام حسين عليه السلامفرمود: رحمت خدا بر تو باد هرچه خواهى بكن.