حديث و آيات: فصل نهم : كليات مكارم اخلاقى اهل بيت

أبو اُمامَةَ سَهلُ بنُ حُنَيفٍ الأَنصارِيُّ عَن بَعضِ أصحابِ النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله : إنَّ
رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله كانَ يَعودُ مَرضى مَساكينِ المُسلِمينَ وضُعَفائِهِم ، ويَتَّبِعُ جَنائِزَهُم، ولا يُصَلّي عَلَيهِم أحَدٌ غَيرُهُ ، وإنَّ امرَأَةً مِسكينَةً مِن أهلِ العَوالي طالَ سُقمُها فَكانَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله يَسأَلُ عَنها مَن حَضَرَها مِن جيرانِها ، وأمَرَهُم أن لايَدفِنوها إن حَدَثَ بِها حَدَثٌ فَيُصَلِّيَ عَلَيها ، فَتُوُفِّيَت تِلكَ المَرأَةُ لَيلاً وَاحتَمَلوها فَأَتَوا بِها مَعَ الجَنائِزِ ـ أو قالَ : موضِعَ الجَنائِزِ ـ عِندَ مَسجِدِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله لِيُصَلِّيَ عَلَيها رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله كَما أمَرَهُم ، فَوَجَدوهُ قَد نامَ بَعدَ صَلاةِ العِشاءِ فَكَرِهوا أن يُهَجِّدوا حديث رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله مِن نَومِهِ ، فَصَلَّوا عَلَيها ثُمَّ انطَلَقوا بِها ، فَلَمّا أصبَحَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله سَأَلَ عَنها مَن حَضَرَهُ مِن جيرانِها ، فَأَخبَروهُ خَبرَها وأنَّهُم كَرِهوا أن يُهَجِّدوا رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله لَها ، فَقالَ لَهُم رَسولُ اللّه ِ صلى اللليه و آله : ولِمَ فَعَلتُم ؟ اِنطَلِقوا ، فَانطَلَقوا مَعَ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله حَتّى قاموا عَلى قَبرِها، فَصَفّوا وَراءَ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله كَما يُصَفُّ لِلصَّلاةِ عَلَى الجَنائِزِ، فَصَلّى عَلَيها رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله حديث .
ابو اُمامه، سهل بن حنيف انصارى به نقل از يكى از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله : پيامبر خدا صلي الله عليه و آله مسلمانان مسكين و ضعيف را كه بيمار بودند، عيادت مى فرمود و جنازه شان را تشييع مى كرد و هيچ كس جز او، بر آنها نماز نمى خواند. زنى درمانده از اهالى عوالى، بيماريش طولانى شد و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله از همسايگانى كه به ديدار او مى رفتند حال آن زن را جويا مى شد و به آنان فرمان داد، اگر آن زن از دنيا رفت به خاكش نسپرند، تا اين كه حضرت صلي الله عليه و آله بر او نماز بگزارد. شبى اين زن درگذشت و او را با جنازه ها ـ يا گفت به مكان جنازه ها ـ به مسجد رسول اللّه صلي الله عليه و آله آوردند تا پيامبر صلي الله عليه و آله آن گونه كه از ايشان خواسته بود، بر او نماز بگزارد، اما ديدند پيامبر صلي الله عليه و آله پس از نماز عشا خوابيده است و خوش نداشتند پيامبر را از خواب بيدار كنند، لذا خود بر او نماز گزاردند و او را بردند. چون صبح شد پيامبر صلي الله عليه و آله از همسايگان آن زن كه نزد پيامبر بودند، حال آن زن را جويا شد و آنها خبر مرگ او را به پيامبر صلي الله عليه و آله دادند و گفتند كه نخواستند پيامبر صلي الله عليه و آله را، براى او بيدار كنند. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به آنها فرمود: چرا چنين كرديد؟ راه بيفتيد، آنها با پيامبر صلي الله عليه و آله به راه افتادند تا به گور او رسيدند و چنان كه براى نماز ميّت مى ايستند، پشت سر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به صف ايستادند و پيامبر صلي الله عليه و آله بر آن زن نماز گزارد.