حديث و آيات: فصل چهارم : سفارشهاى جامع اهل بيت عليهم...

الإمام الباقر عليه السلام ـ في وَصِيَّتِهِ لِجابِرِ بنِ يَزيدَ الجُعفِيِّ ـ : اِعلَم بِأَنَّكَ لا تَكونُ لَنا وَلِيًّا حَتّى لَوِ اجتَمَعَ عَلَيكَ أهلُ مِصرِكَ وقالوا : «إنَّكَ رَجُلُ سَوءٍ» لَم يَحزُنكَ ذلِكَ ، ولَو قالوا : «إنَّك رَجُلٌ صالِحٌ» لَم يَسُرَّكَ ذلِكَ ، ولكِنِ اعرِض نَفسَكَ عَلى كِتابِ اللّه ِ ، فَإِن كُنتَ سالِكًا سَبيلَهُ ، زاهِدًا في تَزهيدِهِ ، راغِبًا في تَرغيبِهِ ، خائِفًا مِن تَخويفِهِ فَاثبُت وأبشِر ، فَإِنَّهُ لا يَضُرُّكَ ما قيلَ فيكَ ، وإن كُنتَ مُبائِنًا لِلقُرآنِ فَماذَا الَّذي يَغُرُّكَ مِن نَفسِكَ ؟ ! حديث .
امام باقر عليه السلام ـ در سفارش خود به جابربن يزيد جعفى ـ : بدان كه تو دوستدار ما نخواهى بود، مگر آن گاه كه اگر همه همشهريانت عليه تو هم داستان شوند و [يك زبان] بگويند: «تو آدم بدى هستى» اين، اندوهگينت نسازد و اگر بگويند: «تو آدم خوبى هستى» اين[نيز ]شادمانت نكند. بلكه خود را با كتاب خدا بسنج، اگر ديدى پوينده راه آنان هستى و از آن چه قرآن به اعراض از آن فرا خوانده روى گردانى و به آن چه ترغيب كرده، راغبى و از آن چه بيم داده است، بيمناكى، پس ثابت قدم باش و مژده ات باد كه آن چه درباره تو گفته شود، زيانت نرساند، اما اگر ديدى از قرآن جدايى، پس چرا بايد خود را بفريبى؟!