حديث و آيات: شرط توحيد

جابِرُ بنُ عَبدِ اللّه ِ الأَنصارِيُّ : جاءَ أعرابِيٌّ إلَى النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، هَل لِلجَنَّةِ مِن ثَمَنٍ ؟ قالَ : نَعَم . قالَ : ما ثَمَنُها ؟ قالَ : لا إلهَ إلاَّ اللّه ُ ، يَقولُهَا العَبدُ الصّالِحُ مُخلِصًا بِها . قالَ : وما إخلاصُها ؟ قالَ : العَمَلُ بِما بُعِثتُ بِهِ في حَقِّهِ ، وحُبُّ أهلِ بَيتي . قالَ : وحُبُّ أهلِ بَيتِكَ لَمِن حَقِّها ؟ قالَ : أجَل ، إنَّ حُبَّهُم لَأَعظَمُ حَقِّها حديث .
جابربن عبداللّه انصارى: باديه نشينى نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و عرض كرد: اى رسول خدا، آيا بهشت، بهايى دارد؟ فرمود: آرى. عرض كرد: بهايش چيست؟ فرمود: كلمه لااله الااللّه كه بنده صالح آن را از روى اخلاص بگويد: عرض كرد: اخلاص آن چيست؟ فرمود: عمل كردن به آن چه براى آن فرستاده شده ام و دوست داشتن اهل بيت من. عرض كرد: دوست داشتن اهل بيت شما، از حقوق اين كلمه است؟ فرمود: آرى، دوست داشتن آنان بزرگترين حقّ آن است.