«اعْلَمُواْ أَنَّمَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفَاخُرُ بَيْنَكُمْ وَ تَكَاثُرٌ فِى الاْءَمْوَ لِ وَ الاْءَوْلَـدِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَـمًا وَ فِى الآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَ نٌ وَ مَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَا إِلاَّ مَتَـعُ الْغُرُورِ» .
قالَ : نَعَم ، التَّجافي عَن دارِ الغُرورِ ، وَالإِنابَةُ إلى دارِ الخُلودِ ، وَالاِستِعدادُ لِلمَوتِ قَبلَ نُزولِهِ .
المستدرك على الصحيحين ـ به نقل از ابن مسعود ـ : پيامبر خدا اين آيه را تلاوت فرمود : «خداوند ، هر كس را كه بخواهد هدايت كند ، سينه او را براى اسلام مى گشايد» . سپس فرمود: «نور ، هر گاه به سينه در آيد ، سينه گشاده مى گردد».
گفته شد: اى پيامبر خدا! آيا علامتى براى شناخت اين امر ، وجود دارد؟
فرمود: «آرى؛ دورى گزيدن از سراى فريب و باطل، روى آوردن به سراى جاودانگى، و آماده شدن براى مرگْ پيش از فرا رسيدن آن».
رسول اللّه صلي الله عليه و آله : لَو تَعلَمونَ مِنَ الدُّنيا ما أعلَمُ لاَستَراحَت أنفُسُكُم مِنها .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : اگر آنچه را من از دنيا مى دانم ، شما مى دانستيد، جان هايتان از [همّ و غم هاى] آن مى آسود.
امام على عليه السلام : كسى كه مى داند دنيا با چه سرعتى زوال مى يابد ، سزاوار است كه به آن ، زهد بورزد.
عنه عليه السلام : كونوا مِمَّن عَرَفَ فَناءَ الدُّنيا فَزَهِدَ فيها ، وعَلِمَ بَقاءَ الآخِرَةِ فَعَمِلَ لَها .
امام على عليه السلام : از كسانى باشيد كه فناپذيرىِ دنيا را شناختند و از اين رو به آن بى رغبت شدند، و ماندگارى آخرت را دانستند، پس براى آن كار كردند.
امام على عليه السلام : اندكى شناخت ، موجب زهدورزى در دنيا مى شود.
امام على عليه السلام : ثمره شناخت، روى گردانى از سراى نيستى است.
امام على عليه السلام : هر كه شناختش درست باشد، جان و خواستش از دنياى فانى ، روى گردان مى شوند.
امام على عليه السلام : هر كه دنيا را شناخت، زاهد شد.
امام على عليه السلام : كسى كه فريبكارى دنيا را بشناسد ، فريب رؤياهاى پوچ آن را نمى خورد.
امام على عليه السلام : سزاوارترينِ مردم به زهدورزى ، كسى است كه نقص دنيا را بشناسد.
امام على عليه السلام : سزاوار است كسى كه دنيا را شناخته است ، نسبت به آن ، زهد بورزد و از آن ، دورى گزيند.
امام على عليه السلام : كسى كه دنيا را بشناسد ، از رنج هايى كه به او مى رسد ، اندوهگين نمى شود.
عنه عليه السلام : العالِمُ هُوَ الهارِبُ مِنَ الدُّنيا لاَ الرّاغِبُ فيها ؛ لاِءَنَّ عِلمَهُ دَلَّ عَلى أنَّهُ سَمٌّ قاتِلٌ فَحَمَلَهُ عَنِ الهَرَبِ مِنَ الهَلَكَةِ ، فَإِذَا التَقَمَ السَّمَّ عَرَفَ النّاسُ أنَّهُ كاذِبٌ فيما يَقولُ .
امام على عليه السلام : دانا كسى است كه از دنيا بگريزد ، نه آن كه به دنيا بگرايد؛ زيرا دانايى [و شناختِ] او رهنمونش مى سازد كه دنيا زهرى كشنده است و همين ، او را به گريختن از مهلكه وا مى دارد. پس، اگر زهر را بخورد ، مردم مى فهمند كه او در آنچه مى گويد ، صادق نيست.
عنه عليه السلام : إنَّ أولياءَ اللّه ِ هُمُ الَّذينَ نَظَروا إلى باطِنِ الدُّنيا إذا نَظَرَ النّاسُ إلى ظاهِرِها ، وَاشتَغَلوا بِآجِلِها إذَا اشتَغَلَ النّاسُ بِعاجِلِها ، فَأَماتوا مِنها ما خَشوا أن يُميتَهُم ، وتَرَكوا مِنها ما عَلِموا أنّهُ سَيَترُكُهُم ، ورَأَوُا استِكثارَ غَيرِهِم مِنهَا استِقلالاً ، ودَرَكَهُم لَها فَوتا ، أعداءُ ما سالَمَ النّاسُ ، وسِلمُ ما عادَى النّاسُ ، بِهِم عُلِمَ الكِتابُ وبِهِ عَلِموا ، وبِهِم قامَ الكِتابُ وبِهِ قاموا ، لا يَرَونَ مَرجُوّا فَوقَ ما يَرجونَ ، ولا مَخوفا فَوقَ ما يَخافونَ .
امام على عليه السلام : اولياى خدا كسانى هستند كه به باطن دنيا نگريستند ، آن گاه كه مردم ظاهر آن را ديدند، و به آينده دنيا پرداختند ، آن گاه كه مردم به اكنونِ آن سرگرم شدند. از اين رو، از دنيا آنچه را كه ترسيدند آنان را بميراند ، ميراندند، و آنچه را كه دانستند به زودى تركشان خواهد كرد ، ترك گفتند، و آنچه را ديگران بسيار [و ارزشمند [شمردند ، اندك [و بى ارزش] شمردند، و دستيابى شان به دنيا را از دست دادن [آخرت [دانستند . با آنچه مردمْ آشتى كردند ، دشمنى ورزيدند، و با آنچه مردمْ دشمنى كردند ، آشتى نمودند . قرآن ، به واسطه آنان دانسته شده است و آنان ، به قرآنْ دانايند . قرآن به وسيله آنان برپاست و آنان به قرآن برپايند. بالاتر از آنچه بدان اميد دارند ، چيزى را شايسته اميدوارى نمى بينند، و بالاتر از آنچه از آن مى ترسند ، چيزى را سزاوار ترس نمى دانند.
أعلام الدين عن أنس : قالوا : يا رَسولَ اللّه ، مَن أولِياءُ اللّه ِ الَّذينَ لا خَوفٌ عَلَيهِم ولا هُم يَحزَنونَ ؟ فَقالَ : الَّذينَ نَظَروا إلى باطِنِ الدُّنيا حينَ نَظَرَ النّاسُ إلى ظاهِرِها ، فَاهتَمّوا بِآجِلِها حينَ اهتَمَّ النّاسُ بِعاجِلِها ، فَأَماتوا مِنها ما خَشوا أن يُميتَهُم ، وتَرَكوا مِنها ما عَلِموا أن سَيَترُكَهُم ، فَما عَرَضَ لَهُم مِنها عارِضٌ إلاّ رَفَضوهُ ، ولا خادَعَهُم مِن رِفعَتِها خادِعٌ إلاّ وَضَعوهُ .
خُلِقَتِ الدُّنيا عِندَهُم فَما يُجَدِّدونَها ، وخَرِبَت بَينَهُم فَما يَعمُرونَها ، وماتَت في صُدورِهِم فَما يُحيونَها ، بَل يَهدِمونَها فَيَبنونَ بِها آخِرَتَهُم ، ويَبيعونَها فَيَشتَرونَ بِها ما يَبقى لَهُم .
نَظَروا إلى أهلِها صَرعى قَد حَلَّت بِهِمُ المَثُلاتُ ، فَما يَرَونَ أمانا دونَ ما يَرجونَ ، ولا خَوفا دونَ ما يَجِدونَ .
أعلام الدين ـ به نقل از اَنَس ـ : گفتند : اى پيامبر خدا! آن اولياى خدا كه هيچ بيم و اندوهى به آنان راه ندارد ، چه كسانى هستند؟
فرمود: «كسانى كه وقتى مردمْ ظاهر دنيا را ديدند ، آنها باطنش را ديدند. از اين رو، وقتى مردم به اكنونِ دنيا اهتمام ورزيدند ، آنها به آينده اش اهتمام نمودند. پس، از دنيا آنچه را كه ترسيدند آنان را بميراند ، ميراندند، و آنچه را كه دانستند به زودى تركشان خواهد كرد ، ترك گفتند . در نتيجه، هيچ چيزِ دنيا خود را به آنان عرضه نكرد ، مگر اين كه دست رد به سينه آن زدند، و هيچ رفعتى از دنيا در صدد فريب آنان بر نيامد ، مگر اين كه آن را پَست شمردند.
دنيا در نزد آنان كهنه شده است و آن را نو نمى كنند، و در ميانشان خراب گشته است و آبادش نمى كنند، و در سينه هايشان مرده است و زنده اش نمى كنند؛ بلكه ويرانش مى كنند و با آن ، آخرتشان را مى سازند، و آن را مى فروشند و با آن ، چيزى مى خرند كه برايشان مى ماند.
اهل دنيا را ديدند كه بر خاك در افتاده اند و انواع كيفرها[ى الهى] را چشيده اند. از اين رو، امنيّت را جز در آنچه اميد بدان دارند (بهشت) ، و ترس را جز در آنچه مى يابند (دوزخ) ، نمى بينند».
الإمام الصادق عليه السلام : في مُناجاةِ موسى عليه السلام : . . . يا موسى ، إنَّ عِبادِيَ الصّالِحينَ زَهِدوا فِي الدُّنيا بِقَدرِ عِلمِهِم ، وسائِرَ الخَلقِ رَغِبوا فيها بِقَدرِ جَهلِهِم ، وما مِن
أحَدٍ عَظَّمَها فَقَرَّت عيَناهُ فيها ، ولَم يُحَقِّرها أحَدٌ إلاَّ انتَفَعَ بِها .
امام صادق عليه السلام : در مناجات [خدا با] موسى عليه السلام است كه : «اى موسى! بندگانِ نيك
من ، به اندازه دانششان (معرفتشان) به دنيا زهد ورزيدند، و ديگر مردمان ، به اندازه نادانى شان به آن راغب گشتند. و هيچ كس نيست كه دنيا را بزرگ شمارد و چشمش در آن ، روشن گردد؛ و هيچ كس [ نيست كه ] آن را خُرد نشمرد ، مگر اين كه بِدان بهره مند مى شود».
الإمام الكاظم عليه السلام ـ عِندَ قَبرٍ ـ : إنَّ شَيئا هذا آخِرُهُ لَحَقيقٌ أن يُزهَدَ في أوَّلِهِ ، وإنَّ شَيئا هذا أوَّلُهُ لَحَقيقٌ أن يُخافَ آخِرُهُ .
امام كاظم عليه السلام ـ بر سر گورى ـ : چيزى (دنيا) كه انجامش اين است ، به راستى ، سزاوار است كه از همان آغاز ، بدان زهد ورزيده شود، و چيزى (آخرت) كه آغازش اين است ، هر آينه سزاوار است كه از انجام آن ، ترسيده شود.
الإمام زين العابدين عليه السلام :
امام زين العابدين عليه السلام :