توان جوان بر ساختن شخصيت خود

صفحه اختصاصي حديث و آيات قرآن:
«فَمَآ ءَامَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ» .
حديث

([سرانجام ،] كسى به موسى ايمان نياورد ، مگر فرزندانى از قوم وى)
. رسول اللّه صلي الله عليه و آله : اُوصيكُم بِالشُّبّانِ خَيرا فَإِنَّهُم أرَقُّ أفئِدَةً ، إنَّ اللّه َ بَعَثَني بَشيرا ونَذيرا فَحالَفَنِي الشُّبّانُ وخالَفَنِي الشُّيوخُ ، ثُمَّ قَرَأَ «فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمِْ» حديث . حديث

پيامبر صلي الله عليه و آله : شما را به نيكى با جوانان سفارش مى كنم؛ زيرا نرم ترينْ دل ها را دارند . به راستى كه خداوند ، مرا بشارت دهنده و هشداردهنده برانگيخت . جوانان ، با من پيمان بستند و پيران ، با من به مخالفت برخاستند . [آن گاه ، اين آيه را خواند] : (و عمر آنان به درازا كشيد ، و دل هايشان سخت گرديد) .

صفحه اختصاصي حديث و آيات تفسير القمّي : قَولُهُ : «وَ عَجِبُواْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ» حديث قَال نَزَلَت بِمَكَّةَ لَمّا أظهَرَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله الدَّعوَةَ بِمَكَّةَ اجتَمَعَت قُرَيشٌ إلى أبي طالِبٍ ، فَقالوا : يا أبا طالِبٍ إِنَّ ابنَ أخيكَ قَد سَفَّهَ أحلامَنا ، وسَبَّ آلِهَتَنا ، وأفسَدَ شَبابَنا ، وَفَرَّقَ جَماعَتَنا ، فَإِن كانَ الَّذي يَحمِلُهُ عَلى ذلِكَ العُدمُ جَمَعنا لَهُ مالاً حَتّى يَكونَ أغنى رَجُلٍ في قُرَيشٍ ونُمَلِّكُهُ عَلَينا ، فَأَخبَرَ أبو طالِبٍ رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله بِذلِكَ ، فَقالَ : لَو وَضَعُوا الشَّمسَ في يَميني وَالقَمَرَ في يَساري ما أرَدتُهُ . حديث

تفسير القمى : آيه (و از اين كه هشدار دهنده اى از خودشان برايشان آمده ، در شگفت اند) ، در مكّه نازل شد . آن گاه كه پيامبر خدا دعوتش را در مكّه علنى ساخت ، قريش ، نزد ابو طالب آمدند و گفتند : اى ابو طالب! برادرزاده ات ، آرزوهاى ما را بر باد داده ، خدايانمان را دشنام داده ، جوانان ما را به تباهى كشانده و ميان ما جدايى انداخته است . اگر ندارى او را بر اين كار وا داشته ، برايش ثروتى گِرد آوريم تا ثروتمندترينِ قريش شود و او را به رياست خود برگزينيم .
ابوطالب ، اين مطالب را به پيامبر خدا گزارش داد . پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود : «اگر خورشيد را در دست راست من ، و ماه را در دست چپ من بگذارند ، آن را نخواهم پذيرفت» .

امام على عليه السلام : خِرد و نادانى تا هجده سالگى در آدمى در نَبَردند . وقتى آدمى به آن سن رسيد ، هر كدام بيشتر باشد ، بر او غلبه مى يابد .

امام صادق عليه السلام : فرزند برادر! جوانان را درياب و پيران را رها كن . حديث

الكافي ـ به نقل از اسماعيل بن عبد الخالق ـ : شنيدم كه امام صادق عليه السلاماز ابوجعفر اَحوَل مى پرسيد : «به بصره رفتى؟» .
گفت : بلى .
فرمود : «اقبال مردم را به امامت و ورود آنان را به اين مرام ، چگونه يافتى؟» .
گفت : به خدا سوگند كه شيعيان ، اندك اند و تلاش هايى كرده اند ، امّا آن هم اندك است .
آن گاه [امام عليه السلام به او] فرمود : «بر تو باد به جوانان كه آنان در [پذيرش ]نيكى و خير ، باشتاب ترند» .

صفحه اختصاصي حديث و آيات علل الشرائع عن إسماعيل بن الفضل الهاشمي : قُلتُ لِجَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلامأخبِرني عَن يَعقوبَ عليه السلام لَمّا قالَ لَهُ بَنوهُ : «قَالُواْ يَـأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَآ إِنَّا كُنَّا خَـطِـئينَ * قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّى» حديث ، فَأَخَّرَ الاِستِغفارَ لَهُم ويوسُفعُ عليه السلاملَمّا قالوا لَهُ : «تَاللَّهِ لَقَدْ ءَاثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَـطِـئينَ * قَالَ لاَ تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّ حِمِينَ » حديث .
قالَ : لأَِنَّ قَلبَ الشّابِّ أرَقُّ مِن قَلبِ الشَّيخِ ، وكانَت جِنايَةُ وُلدِ يَعقوبَ عَلى يوسُفعَ ، وجِنايَتُهُم عَلى يَعقوبَ إنَّما كانَت بِجِنايَتِهِم عَلى يوسُفعَ ، فَبادَرَ يوسُفعُ إلَى العَفوِ عَن حَقِّهِ ، وأخَّرَ يَعقوبُ العَفوَ ؛ لأَِنَّ عَفوَهُ إنَّما كانَ عَن حَقِّ غَيرِهِ ، فَأَخَّرَهُم إلَى السَّحَرِ لَيلَةَ الجُمُعَةِ . حديث

علل الشرائع ـ به نقل از اسماعيل بن فضل هاشمى ـ : به امام صادق عليه السلامگفتم : از احوال يعقوب عليه السلام ، مرا خبر ده ، آن گاه كه فرزندانش به وى گفتند : (اى پدر! براى گناهان ما آمرزش بخواه كه ما خطاكار بوديم . گفت : به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى خواهم) . يعقوب عليه السلام ، استغفار را به تأخير انداخت . نيز از احوال يوسف عليه السلام مرا خبر ده ، آن گاه كه برادرانش به وى گفتند : (به خدا سوگند ، كه واقعا خدا تو را بر ما برترى داده است و ما خطاكار بوديم .[يوسف عليه السلام ]گفت : امروز بر شما سرزنشى نيست . خدا ، شما را مى آمرزد و او مهربان ترينِ مهربانان است) .
امام صادق عليه السلام فرمود : «دلِ جوان ، از دل پيرمرد ، نرم تر است . فرزندان يعقوب بر يوسف ، ستم روا داشتند و ستم آنان بر يعقوب ، به واسطه ستم بر يوسف بود . از اين رو ، يوسف ، به سرعت ، از حقّ خود درگذشت؛ ولى يعقوب ، گذشت را به تأخير انداخت ، زيرا گذشتِ او نسبت به حقّ ديگرى بود . وى ، استغفار را تا سحرِ شب جمعه به تأخير انداخت» .