مسابقه

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : از سرگرمى هاى شما ، تنها در مسابقه اسب سوارى و تيراندازى ، فرشتگان حضور مى يابند .

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : مسابقه اسب سوارى ، حلال است .

امام على عليه السلام : اسماعيل و اسحاق8 به جوانى رسيدند و با يكديگر مسابقه دادند . اسماعيل ، برنده شد . ابراهيم عليه السلام ، او را گرفت و در دامان خود نشانْد و اسحاق را در كنار خود نشانْد .

امام على عليه السلام : پيامبر خدا ، اجازه برگزارى مسابقه اسب سوارى را داد و خود ، آن را اجرا كرد و هفت مثقال نقره ، [جايزه] مقرّر كرد .

امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا ، اسب هايى را كه براى مسابقه ورزيده شده بودند ، حديث از محلّه حَفيا حديث تا مسجد بنى زُرَيْق حديث به مسابقه وا داشت و سه نخله خرما ، جايزه آن قرار داد . به نفر اوّل ، يك نخله ، به نفر دوم [كه سرِ اسب او مقابل كَفَل اسب اوّل بود ، ]يك نخله ، و به نفر سوم هم يك نخله خرما بخشيد .

مسند ابن حنبل ـ به نقل از عبد اللّه بن عمر ـ : پيامبر خدا ، ميان اسب ها مسابقه برقرار كرد . اسب هايى را كه براى مسابقه ورزيده شده بودند ، از محلّه حفياء (يا حيفاء) تا محلّه ثَنية الوداع به حركت درآورد و اسب هايى را كه براى مسابقه ورزيده نشده بودند ، از محلّه ثنية الوداع تا مسجد بنى زُرَيق . من ، سواركارى ورزيده بودم و از همه مردم ، پيشى گرفتم . اسب ، مرا تا مسجد بنى زُرَيق بُرد .

عوالى اللّئالى : پيامبر خدا ، از كنار گروهى از انصار گذشت كه تيراندازى مى كردند . فرمود : «من در گروهى هستم كه ابن اَدرَع در آن است» .
گروه ديگر ، دست از مسابقه كشيدند و گفتند : گروهى كه پيامبر صلي الله عليه و آله در آن است ، شكست نمى خورد .
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود : «تيراندازى كنيد . من با هر دو گروه ، تيراندازى مى كنم» ، و با هر گروه ، تيرى انداخت . هيچ يك از دو گروه نتوانستند برنده شوند . آنها پيوسته تيراندازى مى كردند و فرزندان خود را نيز در مسابقه شركت دادند و فرزندانِ فرزندان خود را نيز شركت دادند؛ ولى هيچ يك از دو گروه،برنده نشدند.

عوالى اللّئالى ـ به نقل از ابو لُبَيْد ـ : از ابن مالك سؤال شد : آيا شما در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله مسابقه مى داديد؟
گفت : بلى . پيامبر خدا ، اسب خود را به عنوان جايزه تعيين كرد و برنده شد و از اين كار ، خشنود گشت .

صفحه اختصاصي حديث و آيات السنن الكبرى عن الحسن : إنَّ النَّبِيَّ صلي الله عليه و آله قالَ لِعَلِيٍّ عليه السلام : يا عَلِيُّ ، قَد جَعَلتُ إلَيكَ هذِهِ السُّبقَةَ بَينَ النّاسِ .
فَخَرَجَ عَلِيٌّ فَدَعا سُراقَةَ بنَ مالِكٍ ، فَقالَ : يا سُراقَةُ ، إنّي قَد جَعَلتُ إلَيكَ ما جَعَلَ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله في عُنُقي مِن هذِهِ السُّبقَةِ في عُنُقِكَ ، فَإِذا أتَيتَ الميطاراَ .
[قالَ أبوعَبدِالرَّحمنِ : وَالميطاراُ مُرسِلُها مِنَ الغايَةِ ،] فَصُفَّ الخَيلَ ، ثُمَّ نادِ هَل مُصَلٍّ لِلِجامٍ ، أو حامِلٌ لِغُلامٍ ، أو طارِحٌ لِجُلٍّ؟ فَإِذا لَم يُجِبكَ أحَدٌ فَكَبِّرَ ثَلاثا ، ثُمَّ خَلِّها عِندَ الثّالِثَةِ يُسعِدِ اللّه ُ بِسَبَقِهِ مَن شاءَ مِن خَلقِهِ .
وكانَ عَلِيٌّ عليه السلام يَقعُدُ عِندَ مُنتَهَى الغايَةِ ، وَيَخُطُّ خَطّا يُقيمُ رَجُلَينِ مُتَقابِلَينِ عِندَ طَرَفِ الخَطِّ ، طَرفُهُ بَينَ إبهامِ أرجُلِهِما ، وتَمُرُّ الخَيلُ بَينَ الرَّجُلَينِ ، ويَقولُ لَهُما : إذا خَرَجَ أحَدُ الفَرَسَينِ عَلى صاحِبِهِ بِطَرَفِ أذُنَيهِ أو اُذُنٍ أو عِذارٍ ، فَاجعَلُوا السُّبقَةَ لَهُ ، فَإِن شَكَكتُما فَاجعَلوا سَبَقَهُما نِصفَينِ ، فَإِذا قَرَنتُمُ الشَّيئَينِ فَاجعَلُوا الغايَةَ مِن غايَةِ أصغَرِ الشَّيئَينِ ، و لاجَلَبَ و لاجَنَبَ و لاشِغارَ فِي الإِسلامِ.
حديث

السنن الكبرى ـ به نقل از حسن [بصرى] ـ : پيامبر صلي الله عليه و آله به على عليه السلامفرمود : «اى على! اجراى اين مسابقه را در ميان مردم ، بر عهده تو نهادم» .
على عليه السلام ، بيرون آمد و سراقة بن مالك را فرا خواند و گفت : «اى سراقه! آنچه را پيامبر صلي الله عليه و آله در كار اجراى مسابقه بر گردنم نهاد ، بر گردن تو نهادم . پس ، هرگاه به محلّ حركت اسب ها (نقطه آغاز مسابقه) رسيدى ، اسب ها را به صف كن و فرياد برآور : آيا كسى هست كه اسب خود را لجام نزده باشد ، يا كودكى به همراه داشته باشد و يا اسب خود را زين نكرده باشد؟ حديث اگر كسى پاسخ نداد ، سه بار تكبير بگو و با تكبير سوم ، فرمان حركت بده . خداوند ، هر كه را خواهد ، پيروز مى گرداند» .
على عليه السلام ، خود ، در نقطه پايان مسابقه مى نشست و خطّى مى كشيد و دو مرد را رو در رو در دو طرف خط مى نشاند ، به گونه اى كه خط ، رو به روى انگشت شَست پاى آنان باشد و اسب ها از ميان دو نفر عبور كنند ، و به آن دو مرد مى فرمود : «اگر يكى از اسب ها يا دو گوش يا يك گوش و يا افسار از خط گذشت ، [سواركار] آن را برنده بدانيد و جايزه را به وى دهيد و اگر ترديد داشتيد ، هر دو را برنده بدانيد و جايزه را تقسيم كنيد ، و اگر دو اسب با هم به خط رسيدند ، كوچك تر بودن اسب را ملاك [پيروزى] قرار دهيد ، و [بدانيد كه] در اسلام ، جَلَب (آزار دادن اسب و فرياد زدن بر سرِ اسب به جهت افزودن بر سرعت او) و جَنَب (اسب يدك به همراه داشتن كه در نيمه راه مسابقه از آن استفاده كنند) و شغار (كمك كردن به يكى از مسابقه دهندگان) ، منع شده است» .