خدا آشكار و نهان است

امام على عليه السلام : آشكار است، اما گفته نمى شود: «از چه چيز؟» و نهان است، ولى گفته نمى شود: «در چه چيز؟».

امام على عليه السلام : آشكار است و چيزى آشكارتر از او نيست. نهان است و چيزى نهانتر از او نيست.

امام على عليه السلام : آشكار است نه با ديدن ظاهرى و نهان است نه به سبب لطافت (ريز بودن).

امام على عليه السلام : به سبب شگفتيهاى آفرينشش، براى بينايان آشكار است و به سبب شكوه عزّتش از انديشه و اوهام انديشمندان و انديشه گران پنهان است.

امام على عليه السلام : به برهان خويش، در دلهاى آفريدگانش آشكار است.

امام على عليه السلام : خداوند به سبب سلطنت و قدرت و عظمتش، بر زمين تسلّط دارد و به سبب علم و آگاهيش، از اسرار درون آن آگاه است.

امام على عليه السلام : آشكار است و پنهان، و پنهان است و آشكار.

امام على عليه السلام : نه نهان بودنش مانع آشكار بودن اوست و نه آشكار بودنش از نهان بودن او جلوگير است.

امام على عليه السلام : سپاس و ستايش آن خدايى را سزد كه صفتى از او بر صفتى ديگر پيشى نگرفته است، تا اول بودنش مقدم بر آخر بودنش باشد و آشكار بودنش پيشتر از نهان بودنش ··· جز خداوند، هرچه آشكار باشد ديگر نهان نيست و هرچه نهان باشد ديگر آشكار نيست.

امام على عليه السلام : با قهّاريّت خويش بر هر چيز، بر آن چيرگى دارد.

امام على عليه السلام : خدايى كه بر نهانيهاى امور آگاه است و به سبب نشانه هاى تدبير كه در آفرينشش ديده مى شود، براى خردها آشكار است.

صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمامُ الرِّضا عليه السلام : أمّا الظّاهِرُ فَليسَ مِن أجلِ أنَّهُ عَلا الأشياءَ بِرُكوبٍ فَوقَها و قُعودٍ عَلَيها و تَسَنُّمٍ لِذُراها ، و لكِنَّ ذلكَ لِقَهرِهِ و لِغَلَبَتِهِ الأشياءَ و قُدرَتِهِ عَلَيها ، كقَولِ الرَّجُلِ : ظَهَرتُ عَلى أعدائي ، و أظهَرَنِيَ اللّه ُ عَلى خَصمي ، يُخبِرُ عَنِ الفَلْجِ و الغَلَبَةِ ، فهكَذا ظُهورُ اللّه ِ عَلَى الأشياءِ . و وَجهٌ آخَرُ أنَّهُ الظّاهِرُ لِمَن أرادَهُ و لا يَخفى عَلَيهِ شَيءٌ ، و أنَّهُ مُدَبِّرٌ لِكُلِّ ما بَرَأ ، فأيُّ ظاهِرٍ أظهَرُ و أوضَحُ مِنَ اللّه ِ تَبارَكَ و تَعالى ؟ ! لأنَّكَ لا تَعدِمُ صَنعَتَهُ حَيثُما تَوجَّهتَ و فيكَ مِن آثارِهِ ما يُغنيكَ ، و الظّاهِرُ مِنّا البارِزُ بِنَفسِهِ ، و المَعلومُ بِحَدِّهِ ، فقَد جَمَعَنا الاسمُ ، و لَم يَجمَعنا المَعنى . و أمّا الباطِنُ فلَيسَ عَلى مَعنَى الاستِبطانِ للأشياءِ بأن يَغورَ فيها ، و لكِنّ ذلكَ مِنهُ عَلى استِبطانِهِ للأشياءِ عِلما و حِفظا و تَدبيرا .حديث

امام رضا عليه السلام : ظاهر بودن (چيرگى او) به اين معنا نيست كه بر فراز اشياء سوار شده و روى آنها نشسته و بر ستيغ آنها گام نهاده باشد، بلكه به سبب قهر و چيرگى و قدرت او بر اشياء است. مثل اين سخن كه كسى [عرب زبان] گويد: بر دشمنانم ظهور يافتم و خداوند مرا بر خصمم ظهور داد. او از پيروزى و چيره آمدن [بر دشمن و خصم ]خبر مى دهد. ظهور خدا بر اشياء نيز چنين است (به معناى قهر و غلبه و چيرگى و تسلط بر آنها مى باشد). معناى ديگر ظاهر بودن خدا اين است كه او براى هر كه طالبش باشد آشكار است؛ و [معناى ديگرش اين است كه ]چيزى بر او پوشيده نيست؛ و [معناى ديگرش اين است كه] او هر چه را آفريده است، تدبير و اداره مى كند. پس، كدام آشكار است كه آشكارتر و پيداتر از خداوند تبارك و تعالى باشد؛ چرا كه تو هر جا رو كنى آثار و نشانه هاى صنع او را مى بينى و در وجود خودت نيز نشانه هاى او به اندازه كافى وجود دارد. اما ظاهر درباره ما به معناى كسى است كه خود آشكار مى باشد و حدّ و حدود معيّنى دارد. پس ما و او در اسم [ظاهر] اشتراك داريم و در معنا[ى آن] اشتراك نداريم. و اما باطن و نهان بودن خدا به معناى پنهان بودن او در درون اشياء نيست، به اين معنا كه در درون آنها فرو رفته باشد؛ بلكه به اين معناست كه علم و نگهدارى و تدبير او به درون اشياء نيز [همچون ظاهر و نمودشان] نفوذ دارد.

امام رضا عليه السلام : آشكار است، اما نه به واسطه حواسّ و تماس حسّى؛ پيداست اما نه پيدايى ناشى از ديدن با چشم؛ نهان است اما نه به سبب دور بودن.

امام رضا عليه السلام : نهان است نه با پوشيده بودن؛ آشكار است نه با قرار گرفتن در مقابل ديدگان.