آنچه خدا براى مؤمن حكم كند خير است

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در هر قضاى خداوند عزّ و جلّ براى مؤمن، خيرى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شگفتا از مؤمن كه هر قضايى خداوند بر او براند برايش خير است، چه خوشايند او باشد يا نا خوشايندش! اگر مبتلايش كند ، كفّاره گناه او باشد و اگر به وى عطا كند و گراميش دارد، به او بخشش كرده است.

امام باقر عليه السلام : در قضاى خداوند هر گونه خيرى براى مؤمن، نهفته است.

امام صادق عليه السلام ـ به نقل از پدرش از جدّش ـ فرمود : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روزى چنان خنديد كه دندانهاى عقلش نمودار شد ، سپس فرمود : آيا از من نمى پرسيد كه از چه مى خندم؟ عرض كردند: چرا، اى رسول خدا! فرمود: از انسان مسلمان در شگفتم كه هر چه خداوند عزّ و جلّ براى او حكم و مقدّر كند، سرانجامش براى او خوب است.

امام صادق عليه السلام : از جمله نجواهاى خداوند با موسى بن عمران اين بود: اى موسى! هيچ مخلوقى نيافريدم كه نزد من محبوبتر از بنده مؤمنم باشد. او را به بلا گرفتار مى سازم؛ زيرا كه اين برايش بهتر است و من بهتر مى دانم چه چيز بنده ام را مى سازد. پس بايد بر بلاى من شكيبا باشد و نعمتهايم را سپاس گزارد و به قضاى من خشنود باشد، تا او را از صدّيقان نزد خود بنويسم.

امام صادق عليه السلام : در شگفتم از مرد مسلمان كه خداوند عزّ و جلّ هيچ قضايى براى او نراند جز اين كه خير او در آن باشد. اگر با قيچى تكه تكه شود برايش خير است و اگر از شرق تا غرب عالم را در اختيار گيرد باز برايش خير است.

امام صادق عليه السلام : خداوند براى مؤمن هيچ قضايى نراند كه از آن خشنود باشد، مگر اين كه خدا در آنچه حكم و مقدّر فرموده خير او را قرار دهد.

صفحه اختصاصي حديث و آيات عنه عليه السلام : إنَّ بني إسرائيلَ أتَوا موسى عليه السلام فَسَألُوهُ أن يَسألَ اللّه َ عَزَّ و جلَّ أن يُمطِرَ السماءَ علَيهِم إذا أرادُوا و يَحبِسَها إذا أرادوا ، فَسَألَ اللّه َ عَزَّ و جلَّ ذلكَ لَهُم ، فقالَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ : ذلكَ لَهُم يا موسى ، فَأخبَرَهُم موسى فَحَرَثُوا و لم يَترُكوا شيئا إلاّ زَرَعوهُ ثُمّ استَنزَلُوا المَطَرَ على إرادَتِهِم و حَبَسُوهُ على إرادَتِهِم ، فصارَت زُرُوعُهُم كأنّها الجِبالُ و الآجامُ ، ثُمّ حَصَدُوا و داسُوا و ذَرُّوا فلم يَجِدُوا شيئا ! فَضَجُّوا إلى موسى عليه السلام و قالوا : إنّما سألناكَ أن تسألَ اللّه َ أن يُمطِرَ السماءَ علَينا إذا أرَدنا فَأجابَنا ثُمّ صَيَّرَها علَينا ضَررا ! فقالَ : يا رَبِّ ، إنَّ بني إسرائيلَ ضَجُّوا ممّا صَنَعتَ بِهِم ، فقالَ : و مِمَّ ذاكَ يا موسى ؟ قالَ : سَألُوني أن أسألُكَ أن تُمطِرَ السماءَ إذا أرادُوا و تَحبِسَها إذا أرادُوا فَأجَبتَهُم ثُمّ صَيَّرتَها علَيهِم ضَررا ! فقالَ : يا موسى، أنا كنتُ المُقَدِّرَ لِبَني إسرائيلَ فلم يَرضَوا بتَقديري فَأجَبتُهم إلى إرادَتِهِم فكانَ ما رَأيتَ ! .حديث

امام صادق عليه السلام : بنى اسرائيل نزد موسى عليه السلام آمدند و از او خواهش كردند تا از خداوند عزّ و جلّ بخواهد كه هر گاه بخواهند باران بيايد و هر گاه بخواهند باران بند آيد. موسى از خداوند عزّ و جلّ براى بنى اسرائيل چنين خواهش كرد. خداوند عزّ و جلّ فرمود: اى موسى! خواست آنها را پذيرفتم. موسى اين خبر را به آنان داد. بنى اسرائيل زمين را كشتند و جايى خالى باقى نگذاشتند. سپس هر گاه خواستند باران باريد و هر گاه خواستند بند آمد. پس، زراعتهايشان چون كوهها و تپه ها گشت. وقتى زراعت خويش را درويدند و خرمنها را كوبيدند و باد دادند دانه اى نيافتند! پس به موسى عليه السلام شكايت بردند و گفتند: ما از تو خواستيم كه از خداوند بخواهى تا آسمان بنا به خواست ما ببارد و خدا هم پذيرفت، اما آن را به زيان ما تبديل كرد! موسى عرض كرد: پروردگارا! بنى اسرائيل از كارى كه با آنها كرده اى مى نالند. خدا فرمود: از بهر چه مى نالند اى موسى؟ عرض كرد: آنها از من خواستند كه از تو خواهش كنم تا هر گاه خواستند آسمان ببارد و هر گاه خواستند از باريدن باز ايستد و تو خواست ايشان را پذيرفتى و آن گاه بارش آسمان را به زيان آنها تبديل كردى! خداوند فرمود: اى موسى! مقدّر كننده براى بنى اسرائيل من بودم اما آنها به تقدير من رضايت ندادند و اين را به خواست خودشان وا گذاشتم و آن شد كه ديدى.

امام كاظم عليه السلام : مؤمن همواره در معرض خير و خوبى است. اگر بند بند بدنش از هم جدا شود، برايش خير است و اگر بر شرق و غرب عالم حكومت كند، باز برايش خير است.