ارث

صفحه اختصاصي حديث و آيات مجمع البيان : عن جابِرِ بنِ عبدِ اللّه ِ أنّه قال : مَرِضتُ فعادَني رسولُ اللّه ِ و أبو بكرٍ و هُما يَمشِيانِ ، فاُغمِيَ علَيَّ فدَعا بماءٍ فتَوضّأ ثُمّ صَبَّهَ علَيَّ فأفَقتُ ، فقُلتُ : يا رسولَ اللّه ِ ، كيفَ أصنَعُ في مالِي ؟ فسَكَتَ رسولُ اللّه ِ فنَزَلَت آيةُ المَوارِيثِ فِيَّ
و قيلَ : نَزَلَت في عبدِ الرّحمنِ أخي حَسّانَ الشّاعرِ؛ و ذلكَ أنّهُ ماتَ و تَرَكَ امرأةً و خَمسَةَ إخوانٍ ، فجاءَتِ الوَرَثَةُ فأخَذوا مالَهُ و لم يُعطُوا امرأتَهُ شَيئا ، فشَكَت ذلكَ إلى رسولِ اللّه ِ فأنزَلَ اللّه ُ آيةَ المَوارِيثِ ، عَن السُّدِّيِّ
و قيلَ : كانَتِ المَوارِيثُ للأولادِ و كانَتِ الوَصيَّةُ للوالِدَينِ و الأقرَبِينَ ، فنَسَخَ اللّه ُ ذلكَ و أنزَلَ آيَةَ المَوارِيثِ ، فقالَ رسولُ اللّه ِ : إنَّ اللّه َ لَم يَرضَ بِمَلَكٍ مُقَرَّبٍ و لا نَبيٍّ مُرسَلٍ حتّى تَولَّى قَسْمَ التَّرِكاتِ و أعطى كُلَّ ذي حَقٍّ حَقَّهُ ، عن ابنِ عبّاسٍ .
حديث

مجمع البيان: از جابر بن عبد اللّه نقل شده است كه: من بيمار شدم و رسول خدا صلى الله عليه و آله و ابو بكر پاى پياده به عيادت من آمدند. در اين هنگام من از هوش رفتم. پيامبر مقدارى آب خواست و وضو گرفت و مقدارى از آن را روى من پاشيد و من به هوش آمدم. عرض كردم: اى رسول خدا! با اموال خود چه كنم؟ رسول خدا خاموش ماند و در اين زمان آيه مواريث درباره من نازل شد
بعضى گفته اند: اين آيه درباره عبد الرحمان، برادر حسّان شاعر، نازل شده است و علّتش آن بود كه وى درگذشت و يك همسر و پنج برادر از خود باقى گذاشت. وارثان آمدند و اموال او را براى خود برداشتند و به همسرش چيزى ندادند. زن عبد الرحمان از اين موضوع به رسول خدا شكايت كرد. در اين هنگام خداوند آيه مواريث را فرو فرستاد. اين قول از سدّى روايت شده است
بعضى هم گفته اند: ميراث به فرزندان [متوفّى ]تعلّق داشت و وصيّت مخصوص پدر و مادر و خويشاوندان بود (چنانچه متوفّى مى خواست چيزى از اموال او به والدين و خويشاوندانش برسد، مى بايست وصيّت كند)، اما خداوند اين قانون را لغو كرد و آيه مواريث را فرو فرستاد. پس رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند راضى نشد كه كار تعيين ارث را به فرشته اى مقرّب يا پيامبرى مرسل وا گذارد، بلكه موضوع تقسيم اموال ميّت را خود به عهده گرفت و حقّ هر حقدارى را به او داد. اين قول از ابن عباس نقل شده است.

علل الشرائع ـ به نقل از هشام بن سالم ـ : ابن ابى العوجاء به [محمّد بن نعمانِ] اَحول گفت: اين زن ضعيف و بيچاره چه تقصيرى كرده است كه داراى يك سهم [از ارث ]باشد، اما مرد توانمند مالدار دو سهم داشته باشد؟ احول مى گويد: من اين سخن را براى حضرت صادق عليه السلام باز گفتم. امام فرمود: به خاطر اينكه زن نه موظّف به پرداخت ديه اى [در مورد عاقله ]است و نه نفقه اى بر او واجب است و نه جهادى ـ حضرت چند مورد ديگر را برشمرد ـ و اين وظايف همه به عهده مرد است. به اين دليل براى مرد دو سهم و براى زن يك سهم در نظر گرفته شده است.

امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به اين سؤال كه چرا سهم الارث مرد دو برابر زن است ـ فرمود : چون بر زن نه جهادى واجب است نه نفقه اى [براى تأمين هزينه زندگى] و نه پرداخت ديه اى [در مورد عاقله] بلكه اينها به عهده مردان گذاشته شده است.

امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به همين پرسش ـ فرمود : به خاطر مهريه اى كه خداوند براى زن مقرّر فرموده است.

امام رضا عليه السلام ـ در پاسخ به همين پرسش ـ فرمود : علت اينكه از ميراث به زنان نصف سهم مردها داده مى شود اين است كه زن چون ازدواج كند، مى گيرد ولى مرد دهنده است. به همين جهت بر سهم مردها افزوده شده است و علت ديگر اينكه سهم مرد دو برابر سهم زن مى باشد، اين است كه زن اگر احتياج پيدا كند تحت كفالت مرد است و مرد مكلّف است امور معاش او را تأمين كند و نفقه اش را بپردازد، اما زن نه مكلّف است معاش مرد را تأمين كند و نه وظيفه دارد در صورتى كه مرد محتاج شود نفقه او را بپردازد. به اين دلايل است كه خداوند متعال بر سهم مردها افزوده است و اين سخن خداوند عزّ و جلّ است كه مى فرمايد: «مردان قيّم زنان هستند، بدان سبب كه خداوند بعضى از آنان (انسان ها) را بر برخى ديگر برترى داده و [نيز ]بدان سبب است كه [مردان] از اموال خود هزينه مى كنند».

امام عسكرى عليه السلام ـ در پاسخ به همين سؤال ـ فرمود : چون زن نه جهادى بر عهده اوست، نه نفقه اى و نه ديه اى [در مورد عاقله ]بلكه اين وظايف به عهده مردها گذاشته شده است
[راوى مى گويد:] در دلم گفتم: به من گفته شده بود كه ابن ابى العوجاء همين سؤال را از حضرت صادق عليه السلام كرد و ايشان نيز همين جواب را به او داد. ابو محمّد عليه السلام رو به من كرد و فرمود: بله، اين سؤال سؤال ابن ابى العوجاء است و پاسخ همه ما يكى است!