26. مردم را بشناسيم

صفحه اختصاصي حديث و آيات كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ؛ حديث

هر كس براساس شخصيت خود عمل مى كند.
1 پيامبر صلي الله عليه و آله: اَلنّاسُ رَجُلانِ: عالِمٌ وَ مُتَعَلِّمٌ وَ لا خَيْرَ فيما سِواهُما؛

مردم، دو گروهند: دانشمند و دانش اندوز و در غير اين دو، خيرى نيست. حديث

مردم را از دوستانشان بشناسيد، زيرا انسان با كسى رفاقت مى كند كه او را مى پسندد. حديث

مردم، همانند معدن ها مختلف اند و اصل و نسب در انسان بسيار مؤثر است و تربيتبد، همانند اصل و نسبِ بد است. حديث

مردم به امورى امر و نهى شده اند، ولى هر كس (در انجام دادن آنها) عذرى داشتهباشد، خداوند عذرش را مى پذيرد. حديث

مردم در دنيا دو گونه كار مى كنند: يكى تنها براى دنيا كار مى كند، تا جايى كه كار دنيااو را از آخرت باز مى دارد. او با اين كه خودش بى نياز است، نگران فقر بازماندگان خوداست و عمرش را در راه سودرسانى به ديگران فنا مى كند. ديگرى در دنيا براى آخرت كارمى كند و روزى دنيايى بدون تلاش برايش مى رسد و از بهره دنيوى و اخروى با همبرخوردار شده، هر دو دنيا را با هم دارد. در نتيجه در پيشگاه خداوند آبرومند است و هرحاجتى از خدا بخواهد، بر مى آورد. حديث

همانا خشنودى مردم را نتوان به دست آورد و جلو زبان هايشان را نتوان گرفت،چگونه در امان مانيد از چيزى (زبان مردم) كه پيامبران و فرستادگان و حجت هاىخدا عليهم السلام از آن در امان نماندند...؟ حديث

ناتوانان را براى من بيابيد؛ زيرا شما به بركت ناتوانان خود روزى داده و يارى مى شويد. حديث

مردم، همانند دندانه هاى شانه با هم برابرند و انسان با برادرش پر تعداد (و پرتوان) مى گردد. حديث

مردم، فرزندان دنيايند و كسى براى دوست داشتن مادرش سرزنش نمى شود. حديث

مردم، همانند درختانند كه آبشان يكى و ميوه هايشان گوناگون است. حديث

مردم با آنچه آشنا نيستند دشمنى مى ورزند. حديث

مردم، داراى عيب و نقص اند، مگر كسى كه خداوند او را حفظ كند. حديث

مردم تا زمانى كه متفاوتند در خيرند، و هرگاه يكسان گردند هلاك مى شوند. حديث

مردم همگى آزادند، ولى خداوند بعضى را سرپرست بعضى ديگر قرار داده است. حديث

مردم بر دو دسته اند: آن كه با مرگ آسوده شود و آن كه با مرگش ديگران آسوده شوند. حديث

مردم، هنگامى كه درستكار شوند، از عيب جويىِ يكديگر دست مى كِشند. حديث

مردم فرزند نيكى هاى خويش اند (بنگريد عملشان چيست نه پدرشان كيست). حديث

مردم دو دسته اند: گرفتار و سلامت؛ پس به گرفتاران ترحم نماييد و خدا را برسلامتى سپاس گوييد. حديث

مردم دو دسته اند: نيكوكارِ پرهيزكار و سنگ دل بدبخت. حديث

مردم دو گروه اند: مؤمن و جاهل، مؤمن را آزار ندهيد و با جاهل، رفتار جاهلانهنكنيد؛ زيرا همانند او خواهيد بود. حديث

هرگاه درستكارى بر روزگار و مردمش حاكم شود و در چنين زمانى كسى به ديگرىبى آن كه گناهى از او آشكار شود، گمان بد ببرد، ظلم كرده است و هرگاه فساد بر روزگار ومردم آن حاكم شود و كسى به ديگرى خوشبين باشد، خود را فريب داده است. حديث

... مردم دو گروهند: يا هم دين تو هستند، يا هم نوع تو، كه از همه آنها خطاهايى سرمى زند، و به آنان حالات گوناگون رو مى آورد، و به عمد يا خطا دچار لغزش هايىمى گردند، پس از گذشت و بخشش خويش بهره شان ده، همانگونه كه دوست دارى تاخدا نيز از گذشت و بخشش خود، تو را بهره دهد... . حديث

به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيلهزندگى آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مى شوند. حديث

در شگفتم از كسى كه بنده ها را با مال خود مى خرد، چرا با نيكى و احسان خويش،آزادها را نمى خرد تا مالك آنان شود؟! حديث

عبادت كنندگان خداوند سه گروهند: گروهى او را براى پاداش عبادت مى كنند، كهطمعكارانه است و اينان حريصند. گروهى او را از ترس جهنم عبادت مى كنند كه اينعبادت بردگان و از روى ترس است. ولى من خداوند را از روى محبت عبادت مى كنم كهچنين عبادتى مايه امنيت و آرامش و عبادت كريمان است. حديث

خدا را در زمين بندگانى است كه براى رفع نيازهاى مردم مى كوشند. اينان در روزقيامت در امان هستند. حديث

مردم چهار گروهند: جاهلى كه غرق در هوا و هوس و در معرض هلاكت است، عابدىكه تظاهر به تقوا مى كند و هر چه بيشتر عبادت مى نمايد، تكبرش بيشتر مى شود،عالمى كه مى خواهد پشت سرش حركت كنند و دوست دارد از او تعريف نمايند، وحق شناسِ حق پويى كه دوست دارد حق را به پادارد، اما يا ناتوان است و يا زير سلطه.چنين فردى بهترين نمونه روزگار و عاقل ترين مردم دوران است. حديث

مردم سه گروهند: دانشمند خداشناس، دانش جوى در راه رستگارى و فرومايگانىبى اراده و سرگردان كه هر دعوتى را اجابت مى كنند و به هر طرف كه باد بيايد به همانطرف مى روند، از نور دانش روشنايى نمى گيرند و به پايگاه محكمى پناه نمى برند. حديث

مردم چهار دسته اند: دسته اى از آنها اخلاق دارند، امّا بهره اى (از دنيا) ندارند.دسته اى بهره مندند، اما اخلاق ندارند. دسته اى نه بهره اى (از دنيا) و نه اخلاق دارند كهاينها بدترين مردم اند. و دسته اى كه هم اخلاق دارند و هم (از دنيا) بهره مندند كه اينان،بهترين مردم اند. حديث

در شگفتم از كسى كه بندگان را با ثروت خويش مى خرد تا رهايشان كند، چگونه باخوش اخلاقىِ خويش آزادگان را نمى خرد. حديث