کتابخانه احادیث شیعه
پرینت احادیث

احادیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام17430 حدیث

حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود: ... و از شگفتيهاى زمانه اين است كه ـ شاميان ـ به من پيام داده اند كه خود را براى مقابله با سرنيزه ها آماده كنم و براى ضربه هاى شمشير شكيبا باشم، مادرانِ گريان به سوگشان بنشينند! تاكنون كسى مرا با دعوت به جنگ تهديد نكرده است و از زخمهاى نيزه و شمشير هراسى نداشته ام، چرا كه بر يقين به پروردگارم تكيه دادم و دينم را زنگار شبهه نيالوده است. مرگ اگر مرد است گو نزد من آى تا در آغوشش بگيرم تنگ تنگ من ز او عمرى ستانم جاودان او زمن دلقى بگيرد رنگ رنگ امام على عليه السلام شهادت طلب بود و از مرگ و كارزار باكى نداشت و چه غافل بودند آنان كه او را تهديد به جنگ مى كردند، در حالى كه وى از نوجوانى در ميدانهاى مبارزه و درگيرى رشد كرده بود.
صفحه اختصاصي حديث و آيات ... وَ عَرَفُوا قَتْلاهُ ـ قَتلى عَلِىٍّ عليه السلام فى لَيلَةِ الهَرير ـ بِضَرَباتِهِ الَّتى كانَتْ عَلى وَتِيرَةٍ واحِدَةٍ، اِنْ ضَرَبَ طُولاً قَدَّ وَاِنْ ضَرَبَ عَرْضا قَطَّ وَ كانَتْ كَأَنَّها مِكْواةٌ.حديث
وَ فى رِوايَةٍ:
كانَتْ لِعَلىٍّ عليه السلام: ضَرْبَتانِ: اِذا تَطاوَلَ قَدَّ و اِذا تَقاصَرَ قَطَّ. قالوا: وَ كانَتْ ضَرَباتُهُ أَبْكارا اِذا اْعَتلى قَدَّ وَ اِذا اْعتَرَضَ قَطَّ. حديث
در صبحگاه ليلة الهريرحديث كشته شدگان به دست حضرت امير عليه السلام را از نحوه ضربت هاى حضرت باز مى شناختند، زيرا ضربت ها همه يكنواخت بود. اگر شمشير را از بالا فرود مى آورد دو نيم مى كرد و اگر از پهلو مى زد قطع مى كرد. و محل ضربه شمشير گويى با آهن گداخته داغ شده بود.
و گفته اند:
همه ضربت هاى على عليه السلام همين دو نوع بوده وقتى از حريف بلندتر قرار مى گرفت از بالا مى زد و دو نيم مى كرد و هنگامى كه برابر بود از پهلو مى زد و قطع مى نمود و گفته اند: بر حريف خود بيش از يك ضربه نمى زد.
ضرار بن ضمره يكى از اصحاب ويژه حضرت امير عليه السلامبر معاويه وارد شد، معاويه گفت: على را براى من توصيف كن. ضرار با اصرار معاويه لب به سخن گشود و گفت: بخدا سوگند او دست نايافتنى و دور از دسترس و داراى نيروهاى پرتوان بود، سخنانى روشنگر مى گفت و به عدل حكم مى راند، از هر سوى او علم مى جوشيد و از تمامى رفتار او حكمت مى تراويد، از دينا و زيورهاى آن وحشت داشت و به شب زنده دارى و خلوت شب انس مى ورزيد. بخدا سوگند او داراى بصيرتى فراوان و انديشه هايى بلند بود. لباس كوتاه و طعام خشك و بى نان خورش را ـ كه نشانه تواضع و فقر بود ـ دوست مى داشت. بخدا سوگند چونان يكى از خود ما بود، هرگاه نزد او مى رفتيم ما را به نزديك خود فرا مى خواند و خواسته هاى ما را پاسخ مى گفت و با اين همه مهرورزى و اظهار نزديكى و يگانگى، به دليل هيبتى كه داشت جرأت گفتگو با او را نداشتيم.
حضرت على عليه السلام فرمود: بخدا سوگند اگر اقليمهاى هفت گانه زمين را با هر چه در زير آسمان آنها است به من دهند تا خدا را در حد گرفتن پوست جوى از دهان مورى نافرمانى كنم، نخواهم كرد. چرا كه اين دنياى شما در نزد من از برگ نيم جويده اى در دهان ملخى ناچيزتر است. على را با نعمتهاى فناپذير و لذت هاى گذرا و ناپايدار چه كار! از ديدگاه على عليه السلام حكومت، وسيله اى براى احقاق حق و اجراى عدالت و احكام خدا بود، نه طعمه اى لذيذ براى كاميابيهاى شخصى. از اين رو سعى داشت در دوران زمامدارى، حق گرا باشد و جلوه ها و جاذبه هاى دنيوى او را نفريبد و از اجراى عدالت باز ندارد.
حضرت على عليه السلام فرمود: هيهات كه هوا و هوسم بر من چيره شود و شكمبارگى به گزينش طعام هاى لذيذ وادارم نمايد، در حالى كه چه بسا در يمامه و يا حجاز كسانى باشند كه اميد دستيابى به قرص نانى نداشته و خاطره اى از سيرى ندارند و هرگز مباد كه من با شكم پر بخوابم در حالى كه شايد پيرامون من شكمهاى به پشت چسبيده و جگرهاى سوخته باشد. بى خبرى مسؤولان حكومتى از وضع زندگى مردم جامعه، ناپسند است. در حكومتهاى غير مردمى، حاكمان به راحت و رفاه خود مى انديشند و همه وسايل آسايش را براى خود و بستگان خويش تأمين مى كنند و به رنج و محروميّت و گرسنگى و نياز طبقات محروم توجّهى ندارند. حضرت على عليه السلام اين شيوه را از شأن حكومت خود دور مى داند و به ياد گرسنگان جامعه در دور افتاده ترين مناطق است.
حضرت على عليه السلام فرمود: به خدا سوگند تن پوش خود را چندان وصله كرده ام كه از وصله كننده اش شرم دارم. روزى گوينده اى به من گفت: آيا زمان دور افكندن آن فرا نرسيده است؟ و من گفتم: دور شو، كه بامدادانِ فردا، شب روان را ستايش كنند. پيرهن از رخ وصّال خجل كفن از گريه غسّال خجل شب روان مست ولاى تو على جان عالم به فداى تو على شهريار همين ساده زيستى و بى آلايشى و قناعت بود كه على عليه السلام را اسوه زهد و پارسايى قرار داد و به ديگران هم مناعت طبع آموخت. به هر حال دنيا مى گذرد و دنيا داران هم هر چه را اندوخته و گرد آورده اند، بايد بگذارند و بروند. بايد آخرت را آباد ساخت كه خانه ابدى است.
حضرت على عليه السلام فرمود: فاطمه عليهاالسلام نمى گذاشت كسى از اهل خانه در شبهاى قدر به خواب رود. به آنان غذاى كم مى داد و از روز قبل براى احياى شب قدر آماده مى شد و مى فرمود: محروم كسى است كه از بركات اين شب محروم باشد. شب قدر كه برتر از هزار شب است، فرصت استثنايى براى شب زنده دارى و عبادت و ياد خداست. دريغ است كه چنين شبى به غفلت و خواب بگذرد. براى درك فيض اين شب، بايد برنامه ريزى روزانه داشت، تا خواب آلودگى و كسالت روحى سبب بى حالى نسبت به احياى اين شب نشود. حيف است كه اين شب را به خفتن بگذرانيم.
حضرت على عليه السلام ـ در ضمن حديثى ـ فرمود: به خدا سوگند هيچگاه فاطمه عليهاالسلام را به خشم نياوردم و او را بر كارى ـ كه ميل نداشت ـ وادار نكردم تا روزى كه خداوند او را برد و او نيز هيچگاه مرا به خشم نياورد و از فرمان من سرپيچى نكرد و هرگاه كه به او مى نگريستم نگرانيها و غمها از من زدوده مى شد. آنچه در زندگى مشترك، صفابخش خانه و خانواده است، محبّت دو جانبه و تفاهم است. زن و شوهر بايد «شريك» غم و شادى و سختى و راحتى يكديگر باشند و با توقّعات بى جا، مايه رنجش و زحمت هم نشوند و هر كدام مايه انس و شادى ديگرى باشند.
حضرت على عليه السلام فرمود: فاطمه آن قدر با كوزه آب كشيد تا در سينه اش اثر گذاشت و آن قدر با آسياب آرد كرد كه دستانش تاول زد و آن قدر خانه را جاروب كرد كه لباسش غبارآلود شد و آن قدر آتش بر زير ديگ افروخت كه بر لباسش دود خاكستر نشست. دوران صدر اسلام، براى همه مسلمانان سخت بود. به ويژه كسانى همچون پيامبر و على و فاطمه عليهم السلامكه الگوى ديگران بودند، دشوارى هاى بيشترى را تحمّل مى كردند. اينكه اولين بانوى خلقت و كوثر رسالت، چنين زندگى مى كرد، مايه الهام براى رهروانِ خط اهل بيت است.
حضرت على عليه السلام فرمود: فاطمه دختر پيامبر همواره مظلوم بود و از حق خود و ارث پدر محروم گرديد و درباره او به توصيه پيامبر عمل نشد و حق پيامبر و خداى بزرگ نسبت به فاطمه مراعات نشد و خدا به عنوان داور و انتقام گيرنده از ستمگران كافى است. از نشانه هاى مظلوميّت آن بانوى بزرگ، هجوم مخالفان به خانه او، سِقط كردن فرزندش كه در شكم داشت، كتك زدن او در كوچه، غصب فدك كه حق حضرت فاطمه عليهاالسلام بود و جسارت هاى ديگرى بود كه از سوى غاصبان خلافت انجام گرفت.
حدیث روز

امام صادق عليه ‏السلام:

المَسجونُ مَن سَجَنَتهُ دُنياهُ عَن آخِرَتِهِ؛

زندانى [واقعى] كسى است كه دنيايش او را از آخرتش باز داشته باشد.

الكافي: ج2، ص455، ح9

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 685

تــعــداد حــدیــث روز : 3838