حديث و آيات: دو سروران جوانان بهشت

المناقب عن الرُّؤيانيّ : إنَّ الحَسَنَ والحُسَينَ مَرّا عَلى شَيخٍ يَتَوَضَّأُ ولا يُحسِنُ فَأَخَذا بِالتَّنازُعِ ، يَقولُ كُلُّ واحِدٍ مِنهُما : أنتَ لا تُحِسنُ الوُضوءَ ، فَقالا : أيُّهَا الشَّيخُ كُن حَكَما بَينَنا يَتَوَضَّأُ كُلُّ واحِدٍ مِنّا سَوِيَّةً ، ثُمَّ قالا : أيُّنا يُحسِنُ .
قالَ : كِلاكُما تُحسِنانِ الوُضوءَ ولكِن هذَا الشَّيخُ الجاهِلُ هُوَ الَّذي لَم يَكُن يُحسِنُ ، وقَد تَعَلَّمَ الآنَ مِنكُما وتابَ عَلى يَدَيكُما بِبَرَكَتِكُما وشَفَقَتِكُما عَلى اُمَّةِ جَدِّكُما . حديث
المناقب ابن شهرآشوب ـ به نقل از رويانى ـ : حسن و حسين عليهماالسلام بر پيرمردى گذشتند كه وضو مى ساخت ، ولى آن را درست انجام نمى داد . آن دو با يكديگر به نزاع پرداختند و هر يك به ديگرى مى گفت : تو درست وضو نمى گيرى . آن گاه ، رو به پيرمرد كرده و گفتند : «اى پيرمرد! تو ميان ما داور باش تا هر يك وضو بگيريم» .
آن گاه گفتند : «كدام يك از ما درست وضو مى گيرد؟» .
پيرمرد گفت : هر دوى شما درست وضو مى گيريد؛ ليكن اين پيرمرد نادان است كه درست ، وضو نمى سازد و اينك از شما آموخت . و به دستان شما و به بركت شما و مهربانى شما بر امّت جدّتان ، توبه كرد .