- صفحه اصلی
- فهرست سینای نیاز
- شرح دعاي روز چهارم ماه رمضان
شرح دعاي روز چهارم ماه رمضان
اقامه امر خدا
«عبد» و «اطاعت»، قرين همند و بنده خدا بودن، گوش به فرمان بودن را مى طلبد.
فرمان خدا، اجرا مى خواهد و اجراى «فرمان»، «نيرو» لازم دارد. هم قوّت بدنى و هم قدرت فكرى و هم تصميم و اراده جدّى، تا سخن خدا در روى زمين حاكم شود و فرمان حق، برزمين نماند.
روزه گرفتن، خود يكى از اين فرمان هاست و خداوند فرمان داده كه «بنده»، براى «آزاد» شدن از بند عادت و روزمرّگى، برنامه خاصّى را در اين ماه خودسازى به اجرا درآورد.
روزه گرفتن، هم توانِ بدنى و استطاعت و بنيه لازم دارد، و هم قوّت اراده، و تصميمى استوار و محكم.
در حديث امام صادق عليه السلام است كه:
هرگز بدنى از آنچه كه نيّت بر آن استوار شده، ضعيف نمى شود: «لايَضْعُفُ بَدَنٌ عَمّا قَوِيَتْ عَلَيهِ النِّيَّةُ».
و اگر روزه گرفتن در رمضان، آسان به نظر مى آيد و تحمّل تشنگى و گرسنگى بيش از مواقع ديگر ممكن است، يك مقدار هم به خاطر همين تصميم و اراده است.
خداوند قدرت و قوّتمان دهد تا به آنچه كه «امر» كرده، عمل كنيم و در راه «اقامه» آن، كوشا باشيم. آنچه مهمّ است، برپائى اوامر خداست.
امر خداوند به چيست؟ به نماز و روزه، به جهاد و حجّ، به امر به معروف و نهى از منكر، به ايثار و مواسات، به دشمن ستيزى و دوست نوازى، به قسط و عدل و برابرى در برابر قانون، به اجراى حدود الهى در جامعه و به جلوگيرى از فساد و فحشا و منكرات.
بايد اينها در جامعه اسلامى «پياده» و «اجرا» و «اقامه» شود و فرمان الهى در تمام زواياى زندگى، در تمام ادارات و وزارتخانه ها، نهادها و ارگانها، مؤسسه ها و شركت ها، خانه ها و مدارس، بازارها و بيمارستانها و دانشگاهها و... حاكم گردد. در اين صورت است كه امر خدا، اقامه گشته است و اين كار، نيرو و قدرت اجرايى فردى و حكومتى مى خواهد.
شيرينى ياد خدا
ياد خدا كردن، لذّت و حلاوتى دارد، امّا براى كسى كه به گنج «معرفت»، دست يافته باشد. «ذكر» بى معرفت، جز تكرار كلماتى بر زبان نيست و اگر كسى خدا را شناخت، به او عشق مى ورزد و دمادم از او ياد مى كند.
شناخت، محبت آور است، و محبت و عشق، عاشق و دوستدار را به نام و ياد محبوب، مأنوس و دلگرم مى كند. كسى را كه خدا بر دل او تجلّى كند و نور حق بر قلبش بتابد، به جهانى وسيع و نورانى چشم مى گشايد.
پرتو ياد خدا گر دهد آرايش دل
بگذرد عمر تو در سايه آسايش دل
ثروت و مال نبخشد به دل آرام و قرار
كه از آن زاد پريشانى و آلايش دل
هست تنها به خداوند قسم، ياد خداى
مايه رحمت و آرامش و آسايش دل[1]
و اين سخن قرآن است كه:
«ألا بِذِكرِاللّه ِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»،[2]
آرامش دلها در سايه ياد خداست.
مگرنه اينكه عاشق، از شنيدن نام معشوق، لذّت مى برد، مگرنه اينكه دوستدار، با ياد دوست، خوش است و در هر چيز، جمال رخ يار را مى بيند، و به هرجا كه مى نگرد... كوه و در و دشت، نشان از «او» مى بيند؟
طبيعى است كه بنده خالص خداوند هم، از ياد خدا و ذكر حق، لذّتى مى برد كه با لذّت هاى ديگر قابل مقايسه نيست.
خواجه عبداللّه انصارى گويد:
الهى... غمها، با ياد تو، سرور است
و شادى ها، بى ياد تو غرور است
نيز مى گويد:
مست توام، از جرعه و جام آزادم
مرغ توام، از دانه و دام آزادم
مقصود من از كعبه و بتخانه تويى
ورنه من از اين هر دو مقام آزادم
شكر نعمت
شكر، گام دوّمى است، كه قدم اوّل آن، شناخت نعمت است.
شكر، بر نعمت است و تا نعمت را نشناسى، شكر كردن از دل، بر زبان نخواهد آمد.
ما، غرق نعمتيم. نعمت سلامتى و عافيت، نعمت خرد و انديشه، نعمت ايمان و اسلام و محبت اهل بيت، نعمت آزادى از ستم و طواغيت و برخوردارى از فرهنگ شهادت طلبى، نعمت جمهورى اسلامى و استقلال،
نعمت رهبرى و ولايت فقيه،
و... هزاران نعمتِ آشكار و نهان.
به فرموده خدا: «اگر بخواهيد نعمتهاى خداوند را بشماريد، نخواهيد توانست»[3]
پس، شكر نعمتها هم آنگونه كه شايد و بايد، در توان و قدرت ما نيست. سعدى گفته است:
از دست و زبان كه برآيد
كز عهده شكرش به در آيد؟
ما، در نفس نفس مان، مديون خداييم و به قول سعدى، در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمتى شكرى واجب...
در گلستان خوانده ايد كه:
«هيچ وقت از درد و مصيبتى نناليده بودم، تا اينكه موقعى كفش نداشتم، پا برهنه بودم. زارى وشكوه كردم.
به مسجدى رفتم. ديدم كسى پاندارد.
گفتم: شكر، كه من اگر كفش ندارم، پا دارم...».
بايد توفيق شكرگزارى نعمت ها را هم از خدا بخواهيم، كه اگر قدرتى برشكر بيابيم، اين هم نعمتى است از خدا و بر همين هم شكرى ديگر لازم است.
بايد در اقرار و اعترافمان، زبان به ياد نعمتها بگشائيم: «شكر لفظى»، و در عمل، از نعمتهاى خدا، آنگونه كه خواسته اوست، استفاده كرده و هر نعمت را در جاى خودش مورد استفاده قرار دهيم: «شكر عملى»، و شكر عملى مهمتر از شكر لفظى است.
در پناه رعايتِ « اللّه »
در فراز پايانى دعاى امروز، از خدايى كه بصيرترين و بيناترين بينندگان است خواسته ايم كه با حفظ و پوشش خود، ما را نگهبان باشد و عيب ما را از پرده برون نيفكند.
«الـهى...
مكُش اين چراغ افروخته را،
و مران اين بنده آموخته را،
و مسوز اين دل سوخته را،
و مدر اين پرده دوخته را...».
[1] ـ محمد حسين بهجتى شفق.
[2] ـ رعد، آيه 28.
[3] ـ ابراهيم، آيه 34.

امام رضا علیه السلام:
ما زارَني أحَدٌ مِن أوليِائي عارِفا بِحَقّي إلاّ شُفِّعتُ فيهِ يَومَ القِيامَةِ؛
هيچ يک از دوستانم مرا با شناخت حقّم زيارت نمىكند مگر اين كه در روز قيامت شفاعتم از او پذيرفته مىشود.
وسائل الشيعه: ج 13 ، ص 552

- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث

تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685