1717 ـ محمّد صلى الله عليه و آله از زبان على عليه السلام

امام على عليه السلام ـ وقتى مردى از ايشان كه در مسجد كوفه حمايل شمشيرش را به خود پيچيده بود، درباره خصوصيات [جسمى ]پيامبر سؤال كرد ـ فرمود : رسول خدا صلى الله عليه و آله رخسارى سفيد و گلگون داشت و چشمانى سياه و درشت و موهايى صاف و نرم و ريشى انبوه و گونه هايى كم گوشت و استخوانى و گيسوانى كه تا نرمه گوشش مى رسيد و گردنى چون جام سيمين و از زير گلو تا نافش خط باريكى از مو چون نى رسته بود و جز آن مويى بر سينه و شكمش وجود نداشت. دست و پايش درشت و استخوانى بود. هرگاه راه مى رفت، مثل اين بود كه از سرازيرى فرود مى آيد و به هنگام برخاستن چابك و سريع بود. وقتى به طرفى برمى گشت، با تمام بدنش برمى گشت. دانه هاى عرق بر چهره اش چون مرواريد بود، عرق بدنش خوشبوتر از مشك تند بود، نه كوتاه قامت بود و نه بلند، نه ناتوان بود و نه پست. كسى را چون او نديده ام، نه پيش از او و نه پس از او.

امام على عليه السلام : ... تا آنكه خداوند محمّد صلى الله عليه و آله را به عنوان گواه و نويد دهنده و هشدار دهنده فرستاد. در كودكى بهترين مردم بود و در ميانسالى نجيب ترين خلايق. اخلاق و خصالش، پاكتر از همه پاكان بود و جود و كرمش، سرشارتر و مداومتر از بخشندگان.

امام على عليه السلام : هيچ گاه دو كار براى آن حضرت پيش نيامد، مگر اينكه سخت ترش را انتخاب كرد.

امام على عليه السلام : خداوند انسانى بهتر از محمّد صلى الله عليه و آله نيافريده است.

امام على عليه السلام : طبيبى بود كه با داروى خود ميان مردم مى گرديد. مرهمهايش را درست و آماده كرده و ابزار داغ كردنش را تافته بود و آنها را بر هر جا كه لازم بود، از دل هاى كور و گوش هاى كر و زبان هاى گنگ، مى گذاشت. با داروى خود بيمارى هاى غفلت و سرگردانى را در كسانى كه از پرتوهاى حكمت روشنايى برنگرفته بودند و با آتش زنه هاى دانش هاى درخشان شعله اى برنيفروخته بودند، و همچون حيوانات چرنده و تخته سنگهاى سخت بودند، درمان مى كرد.

امام على عليه السلام : جز اين نيست كه من غلامى از غلامان محمّد صلى الله عليه و آله هستم.