زكريّا عليه السلام

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بنى اسرائيل در جستجوى زكريّا بر آمدند تا او را بكشند. زكريا به صحرا گريخت. درختى براى او دهان باز كرد و زكريا داخل آن رفت، امّا ريشه اى از لباس او بيرون ماند. بنى اسرائيل آمدند و روى درخت رفتند و او را ارّه كردند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : زكريّا نجّار بود.

امام صادق عليه السلام : زكريّا از ترس گريخت و به درختى پناه برد. درخت براى او شكاف خورد و گفت : اى زكريّا! داخل من شو. زكريّا رفت و داخل درخت شد. تعقيب كنندگان در جستجوى او برآمدند، پيدايش نكردند. ابليس كه او را ديده بود، نزد تعقيب كنندگان آمد و جاى زكريّا را به آنان نشان داد و گفت : او داخل اين درخت است، درخت را قطع كنيد. مردم كه آن درخت را مى پرستيدند، گفتند : ما آن را قطع نمى كنيم. ابليس آن قدر به گوش آنان خواند تا سرانجام درخت و زكريّا را [كه داخل آن بود ]شقّه كردند.