3. معلّم پاكى و حكمت

صفحه اختصاصي حديث و آيات قرآن كريم: لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلو عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانوا مِنْ قَبْلُ لَفى ضَلالٍ مُبينٍ؛ حديث

به يقين، خداوند بر مؤمنان منّت نهاد كه پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آياتش را برايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد، كه قطعا پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند.

صفحه اختصاصي حديث و آيات فى حديث المعراج: يا اَحْمَدُ! اِنَّ الْعَبْدَ اِذا اَجاعَ بَطْنَهُ وَ حَفِظَ لِسانَهُ، عَلَّمْتُهُ الْحِكْمَةَ، وَ اِنْ كانَ كافِراً تَـكونُ حِكْمَتُهُ حُجَّةً عَلَيْهِ وَ وَبالاً، وَ اِنْ كانَ مُؤْمِناً تَـكونُ حِكْمَتُهُ لَهُ نوراً وَ بُرْهاناً وَ شِفاءً وَ رَحْمَةً، فَيَعْلَمُ ما لَمْ يَكُنْ يَعْلَمُ وَ يُبْصِرُ ما لَمْ يَكُنْ يُبْصِرُ، فَاَوَّلُ ما اُبَصِّرُهُ عُيوبُ نَفْسِهِ حَتّى يَشْتَغِلَ عَنْ عُيوبِ غَيْرِهِ، وَ اُبَصِّرُهُ دَقائِقَ الْعِلْمِ حَتّى لايَدْخُلَ عَلَيْهِ الشَّيْطانُ؛ حديث

در حديث معراج آمده است: اى احمد! هر گاه انسان، شكم خويش را گرسنگى دهد و زبانش را نگه دارد، حكمت به او مى آموزم. اگر كافر باشد، حكمت او دليلى بر ضد او و بارى بر دوشش خواهد بود و اگر مؤمن باشد، حكمتش براى او نور و راهنما و شفا و رحمت خواهد بود. پس، آنچه را نمى دانست، خواهد دانست و آنچه را نمى ديد، خواهد ديد. نخستين چيزى كه به او نشان مى دهم عيب هاى خود اوست تا بدين سبب، از پرداختن به عيب هاى ديگران باز ماند و نكته هاى ظريف علمى را به او نشان دهم تا شيطان به وجود او راه نيابد.

صفحه اختصاصي حديث و آيات قيل لِلُقمان عليه السلام: اَ لَسْتَ عَبْدَ آلِ فُلانٍ؟ قالَ: بَلى. قيلَ: فَما بَلَغَ بِكَ ما نَرى؟ قالَ: صِدْقُ الْحَديثِ وَ اَداءُ الاَْمانَةِ وَ تَرْكُ ما لايَعْنينى وَ غَضُّ بَصَرى وَ كَفُّ لِسانى وَ عِفَّةُ طُعْمَتى، فَمَنْ نَقَصَ عَنْ هذا فَهُوَ دونى، وَ مَنْ زادَ عَلَيْهِ فَهُوَ فَوْقى، وَ مَنْ عَمِلَهُ فَهُوَ مِثْلى؛ حديث

به لقمان عليه السلام گفته شد: مگر تو برده فلان خاندان نيستى؟ فرمود: چرا. گفته شد: پس از چه راه به اين مقام كه مى بينيم رسيدى؟ فرمود: با راستگويى، امانتدارى، رها كردن آنچه به من مربوط نيست، فرو بستن چشمانم [از حرام]، نگه داشتن زبانم و خوردن غذاى حلال و پاكيزه. پس، هر كس كمتر از اين داشته باشد، پايين تر از من است و هر كس بيش از اينها داشته باشد، بالاتر از من است و هر كس همين ها را داشته باشد، همانند من است.

صفحه اختصاصي حديث و آيات لقمان عليه السلام: يا بُنَىَّ! تَعَلَّمِ الْحِكْمَةَ تَشَرَّفْ، فَاِنَّ الْحِكْمَةَ تَدُلُّ عَلَى الدِّينِ وَ تُشَرِّفُ الْعَبْدَ عَلَى ا لْحُرِّ وَ تَرْفَعُ الْمِسْكينَ عَلَى الْغَنىِّ وَ تُقَدِّمُ الصَّغيرَ عَلَى الْكَبيرِ وَ تُجْلِسُ الْمِسْكينَ مَجالِسَ الْمُلُوكِ وَ تَزيدُ الشَّريفَ شَرَفاً وَ السَّيِّدَ سُؤْدَداً وَ الْغَنىَّ مَجْدا. وَ كَيْفَ يَظُنُّ ابْنُ آدَمَ اَنْ يَتَهَيَّأَ لَهُ اَمْرُ دينِهِ وَ مَعيشَتِهِ بِغَيْرِ حِكْمَةٍ وَ لَنْ يُهَيِّئَ اللّه ُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ اَمْرَ الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ اِلاّ بِالْحِكْمَةِ. وَ مَثَلُ الْحِكْمَةِ بِغَيْرِ طاعَةٍ مَثَلُ الْجَسَدِ بِلا نَفَسٍ اَوْ مَثَلُ الصَّعيدِ بِلا ماءٍ، وَ لا صَلاحَ لِلْجَسَدِ بِغَيْرِ نَفَسٍ وَ لا لِلصَّعيدِ بِغَيْرِ ماءٍ وَ لا لِلْحِكْمَةِ بِغَيْرِ طاعَةٍ؛ حديث

پسرم! حكمت بياموز تا بلندپايه گردى؛ زيرا كه حكمت، به سوى دين راهنمايى مى كند و برده را بلندپايه تر از آزاد مى نمايد و مسكين بينوا را ارجمندتر از ثروتمند مى دارد و كوچك را بر بزرگ، مقدّم مى سازد و بينوايان را بر جايگاه سلاطين مى نشاند و شريفان را شرف و سروران را آقايى و ثروتمندان را بزرگى مى افزايد. چگونه فرزند آدم مى پندارد كه كارهاى دين و دنيايش، بدون حكمت، سامان خواهد يافت، در حالى كه هرگز خداى ـ عزّ و جلّ ـ امر دين و دنيا را بدون حكمت، سامان نمى بخشد. و مَثَل حكمتِ بدون اطاعت خداوند، مثل جسم بى روح يا مَثَل زمينِ بى آب است و چنان كه جسم بى روح را شايستگى زندگى، و زمين بى آب را شايستگى خرّمى نيست، حكمت نيز بدون اطاعت خداوند، به كمال نمى انجامد.

صفحه اختصاصي حديث و آيات امام على عليه السلام: قوتُ الاَْجْسامِ الْغِذاءُ وَ قوتُ الْعُقولِ الْحِكْمَةُ، فَمَتى فَقَدَ واحِدٌ مِنْهُما قوتَهُ بارَ وَ اضْمَحَلَّ؛ حديث

خوراكِ جسم ها، غذا و خوراك عقل ها، حكمت است و هر يك از اين دو، چنانچه بى خوراك بماند، هلاك مى گردد.