مقدمه

مقــدمـه

صفحه اختصاصي حديث و آيات 0

شناخت اجمالى امـام عليه السلام
حضرت امام محمدتقى ـ جواد الائمه ـ عليه السلام در دهم ماه رجب سال 195 هجرى در مدينه متولد شد و در آخر ماه ذى القعده 220 ه در سن 25 سالگى در بغداد به شهادت رسيد. مرقد پاك آن حضرت كنار جد بزرگوارش حضرت موسى بن جعفر عليه السلام در كاظمين مى باشد.
پدرش حضرت امام رضا عليه السلام بود و مادرش سبيكه يا ريحانه نام داشت. هشت سال از عمر حضرت در حيات پدر و دوره امامتش 17 سال و مقارن با حكومت مأمون و معتصم عباسى بود.
مأمون امام را به بغداد دعوت كرد و دخترش را به عقد او در آورد. بامرگ مأمون حضرت به مدينه برگشت ولى مجددا معتصم آن حضرت را به بغداد فرا خواند و سپس او را مسموم نمود.

امام سجاد عليه السلام فرمود:
أَلا وَ اِنَّ أَبْغَـضَ النـّاسِ اِلَـى اللّه ِ
مَن يَقْتَدى بِسُنَّةِ اِمامٍ وَ لايَقتَدى بِأعمالِهِحديث .
هشدار كه منفورترين مردم نزد پروردگار، كسى است كه شيوه
امامى را پيروى كند ولى از سيره عملى او پيروى ننمايد.

براى «چگونه بودن» نياز به الگو داريم و نقش الگو در تربيت چنان روشن است كه نيازى به بيان و توضيح نيست.
آنچه در اين الگو گيرى و اسوه يابى و تأسى به اخلاق اولياء الهى كارساز است، آشنايى با جزئيّات صفات و رفتار آن حضرات است، نه كلّيات. خوشبختانه در كتب حديث و سيره، نمونه هاى رفتارى پيامبر و امامان بصورت ريز و جزئى آمده است كه آشنايى با آنها بسيار سودمند است و گامى جهت خودسازى و تعالى بخشيدن به جامعه است.
انسان در ديد ژرف نگر اسلام، بيابانگردى سرگردان و گمگشته اى در تاريكزار زندگى نيست. او كشتى شكسته اى شوربخت و نا اميد و اسير موجهاى بيم زا و هراس آفرين نمى باشد.
بلكه موجودى مسؤول است كه با مقصد و مقصودى مشخص، با زاد و توشه اى كامل و راهنمايانى درونى و برونى به سفرى پرداخته كه از صحراى عدم آغاز مى شود و تا بار يافتن به لقاء الهى ادامه دارد.
تمامى نيروهاى خلقت، انسان را در اين سفر صادقانه يارى مى كنند و خدا با لطف بيكران خويش به هدايت او از راههاى گوناگون پرداخته است و بهترين جايگاه جاودانه را در سراى آخرت براى او مهيا كرده است.
انسان براى به دست آوردن نيك بختى خويش و سعادتمندى جامعه و رضايت خداوند بايد در طول اين سفر چگونه زيستن را بياموزد و اين آموزه ها را در زندگى خويش به كار گمارد.
اسلام عزيز براى پاسخگويى بدين سؤال بسيار اساسى دو شيوه را دنبال نموده است:
الف: بيـان احـكام و دستـورهاى زنـدگى از آغاز تـا فـرجام
ب: ارائه الگوهاى تربيتى و نمونه هاى عينى كمال
بر اساس همين شيوه دوم در قرآن مجيد بارها از پيامبران و ديگر انسانهاى والا سخن به ميان آمده است، و از جنبه هاى الگويى آنان ستايش شده تا ديگران نيز به آنان تأسى بجويند.
در مكتب حياتبخش تشيع(اسلام راستين) معرفى اين الگوهاى الهى گسترده تر است و پيشوايان معصوم كه بهترين اسوه ها و الگوهاى زندگى هستند فرا روى چشمان باز و دلهاى آگاه قرار دارند تا آنانكه مسؤوليت الهى و رسالت انسانى خويش را درك كرده اند و تصميم براى رسيدن به چكادهاى فرازمند فضيلت و كمال دارند با درس گرفتن از آنان زيستنى شرافتمندانه كه سعادت دنيا و آخرت را تأمين مى كند در پيش گيرند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام، اسوه بشريّت اند و تبعيّت عملى از آنان رهنمون كمال جويان است.
پيامبراكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
اَدَّبَنى رَبّى فَأَحْسَنَ تَأديبىحديث ، خداوند مرا تأديب كرده و ادبم را نيكو ساخته است.
ويژگى سيره معصومين در اين است كه مورد پسند و قبول پروردگار است و با اطمينان مى توان از آن پيروى كرد.
اكنون به عنوان نمونه اى از درياى مواج و گرانقدر روايات، چهل حديث از سيره هريك از معصومين عليهم السلام به پيشگاه امّت اسلامى عرضه مى شود. اميد كه همه ما را چراغ راه و ره توشه سفرى باشد براى رسيدن به سعادت دنيا و نيك بختى آخرت.

* * *

در اين چهل حديث، با شمّه اى از روشها و اخلاقيات و ويژگيهاى سازنده و حياتبخش امام جواد عليه السلام آشنا مى شويم. اميد است خداوند متعال توفيق بيشتر براى پيمودن راه آن بزرگوار را به همه ما عنايت فرمايد و كمك نمايد تا بتوانيم از فرهنگ غنى اهل بيت عليهم السلامبيشتر بهره بردارى نماييم.

فصل اول:

ويژگيهاى امـام جـواد عليه‏السلام

شباهت امام عليه‏السلام به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله

صفحه اختصاصي حديث و آيات 1 قالَ الرِّضا عَلِىُّ بنُ مُوسى عليهماالسلام : ألْحَمْدُلِلّهِ الَّذى جَعَلَ فِىَّ وَ فِى ابنى مُحَمَّدٍ أُسْوَةً بِـرَسُولِ اللّه ِ وَ ابـنِهِ إبراهـيمَ. حديث

امام رضا عليه السلام فرمود: ستايش، شايسته خداوندى است كه در من و فرزندم محمد (امام جواد) شباهتى و الگويى از پيامبر و فرزندش ابراهيم را قرار داد.

شايد اين همسانى و تشابه به پيامبر خدا صلي الله عليه و آله از اين جهت باشد كه خداوند، در اواخر عمر پيامبر، پسرى به نام ابراهيم از ماريه قبطيّه به حضرت عطا كرد (كه در كودكى از دنيا رفت و پيامبر در فقدان او گريه كرد). حضرت جواد عليه السلام نيز فرزندى بود كه در اواخر عمر حضرت رضا عليه السلام به دنيا آمد و مايه خوشحالى آن حضرت شد. هنگام شهادت امام رضا عليه السلام در خراسان، اين فرزند مبارك، شش ساله بود.

نـوزاد مبارك

صفحه اختصاصي حديث و آيات 2 عَن يَحيى الصَّنعانى قالَ: دَخَلْتُ عَلى أَبِى الْحَسنِ الرِّضا عليه السلام وَ هُوَ بِمَكَّةَ وَ هُوَ يُقَشِّرُ مَوْزا وَ يُطْعِمُهُ أباجَعْفَرَ عليه السلام. فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِداكَ هذاَ الْمَولُودُ الْمُبارَكُ؟ قالَ: نَعمْ يا يَحْيى هذا الْمَولُودُ الَّذى لَمْ يُولَدْ فىِ الإسْلامِ مِثْلُهُ مَوْلُودٌ أعَـظَمُ بَرَكَةً عَلى شيعَتِـنا مِنْهُ. حديث

يحيى صنعانى گويد: امام رضا در مكه بود. من بر او وارد شدم، در حالى كه او موزى را پوست مى كند و به امام جواد عليه السلاممى خورانيد. عرض كردم فدايت گردم اين است همان مولود مبارك؟ فرمود: آرى اى يحيى! اين نوزادى است كه پر بركت تر از او در اسلام براى شيعيان ما متولد نشده است.

حضرت رضا عليه السلام نسبت به فرزندش جواد الائمّه عليه السلام عنايت خاصّى داشت و احترام مى كرد و بركات وجودى او را بر مى شمرد و آن حضرت را كه در سنّ كودكى به مقام امامت رسيد، پيش از وفات خود به مردم معرّفى مى كرد.

ويـژگى امــام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 3 قالَ ابنُ صَبّاغِ المالِكى: صِفَـتُهُ أَبـْيَضُ مُعْـتَدِلٌ، نَقْشُ خاتَمِهِ: نِعْمَ الْقادِرُ اللّه ُ. حديث

ابن صباغ مالكى مى گويد: امام جواد عليه السلام ظاهرى سفيد و متناسب داشت و نقش انگشترش اين بود: خداوند توانمند شايسته اى است.

نوشته نگين امـام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 4 قالَ الطَّبَرى: كانَ لَهُ خاتَمٌ نَقْشُ فَصِّهِ: أَلْعِزَّةُ لِلّهِ. حديث

طبرى مورّخ گويد: امام جواد عليه السلام داراى انگشترى بود كه نقش نگين آن، چنين بود: عزت و بزرگوارى مخصوص خداوند است.

اين نقش نگين، مخصوص انگشتر ديگر آن حضرت بود و با بيان عزت و شكست ناپذيرى خدا، قدرت هاى ديگر را زوال پذير معرّفى مى كرد.

انگشتر امـامت

صفحه اختصاصي حديث و آيات 5 عَن مُحَمَّد بنِ عَيسى قالَ : سَمِعْتُ الْمُوفَّقَ يَقُولُ: قَدِمَ أَبى جَعْفَرِالثّانى عليه السلام وَأرانى خاتَما فى إصْبَعِهِ . . . وَ كانَ عَلَيْهِ مَكْتُوبا «حَسْبِىَ اللّه ُ» وَ فَوْقَهُ هِلالٌ وَ أسْفَلَهُ وَرْدَةٌ، فَقُلْتُ لَهُ: خاتَمُ مَنْ هذا؟ فَقالَ: خاتَمُ أبِى الحْسَنِ عليه السلام فَقُلْتُ لَهُ: وَكَيْفَ صارَ فى يَدِكَ ؟ قالَ لَمّا حَضَرَتْهُ الْوَفاةُ دَفَعَهُ اِلَىَّ ثَمَّ قالَ لى: لاتُخْرِجْ مِنْ يَدِكَ اِلاّ اِلى عَلّىٍ ابنى. حديث

محمد بن عيسى گويد: از موفقّ ـ كه از اصحاب خاص امام رضا و امام جواد عليه السلام بود - شنيدم كه مى گفت: انگشترى در انگشت امام جواد عليه السلام بود كه به من نشان داد، بر آن نوشته بود «حسبى اللّه » يعنى خداوند مرا كافى است، بالاى آن هِلالى بود و پايين آن گلُ بود. به امام عرض كردم انگشتر كيست؟ فرمود: انگشتر پدرم است. عرض كردم: چطور دست شماست؟ فرمود: هنگامى كه وفات او فرا رسيد آن را به من داد و بعد فرمود: به كسى جز فرزندم على آن را ندهم.

عظـمت امــام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 6 قـالَ المَـأمُونُ: وَ أَمّا أَبُوجَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلىٍّ عليهماالسلام قَدِ اختَرْتُهُ لِتَبْريزِهِ عَلى كافَّةِ أهْلِ الْفَضْلِ فِى الْعِلْمِ وَالْفَضْلِ مَعَ صِغَرِ سِنّـِهِ، وَ الاُْعْجُوبَةِ فيهِ بِذلِكَ، وَ أَنَا أَرْجُو أَنْ يَظَهَرَ لِلنّاس ما قَدْ عَرَفْتُهُ مِنْهُ، فَيَعْلَمُوا أَنَّ الرَّأْىَ ما رَأيْتُ فيهِ. حديث

مأمون عباسى (ضمن پاسخ به ايرادهايى كه از او مى گرفتند) گويد: امام جواد را كه من [براى دامادى خودم] برگزيدم براى برترى اوست بر تمام اهل علم و فضيلت با اينكه كم سنّ و سال است و شگفتيهايى در او وجود دارد، اميدوارم آنچه را من از او شناخته ام براى مردم آشكار شود و بدانند حق، همان چيزى است كه من درباره او اعتقاد دارم.

مأمون به دلايل سياسى حضرت جواد عليه السلام را داماد خويش قرار داد، تا او را تحت نظر داشته باشد و كمى از نظر منفى شيعه نسبت به خودش بكاهد و به همين جهت، بنى عباس با عمل او مخالف بودند.

لبـاس امـام در نـماز

صفحه اختصاصي حديث و آيات 7 رَوى عَلِىُّ بنُ مَهزِيارَ قالَ: رَأيْتُ أباجَعْفَرٍالثانِىَ عليه السلام يُصَلّىِ الفَريضَةَ وَ غَيْرِهِا فى جُبَّةِ خَزٍّ طارُونّى وَ كَسانى جُبّةَ خَزٍّ. حديث

على بن مهزيار گويد: امام جواد عليه السلام را ديدم كه نماز واجب و غير واجب را در لباس خزّحديث طارونىحديث مى خواند و مرا هم جبّه خز پوشاند.

جايگاه امـام جواد عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 8 كان يَقُولُ لَهُ الرِّضا عليه السلام: اَلصّـادِقُ، وَ الصّـابِرُ، وَ الفـاضِلُ، وَ قُرَّةُ أعْيُنِ الْمُؤْمِنينَ وَ غَيْظُ الْمُلْحِدينَ. حديث

امام رضا عليه السلام اوصاف امام جواد را چنين بيان مى كرد: او راستگو، صبور و بردبار، داراى فضيلت، نورچشم مؤمنان و مايه خشم كفار است.

بى‏هـمــتاى زمـان

صفحه اختصاصي حديث و آيات 9 كانَ النّاسُ يَقُولُونَ فيهِ: اُعْجُوبَةُ أَهلِ الْبَيْتِ، نادِرَةُ الدَّهْرِ، وَ بَديعُ الزَّمانِ وَ عيسَى الثانى وَ ذُوالْكِراماتِ، وَ الْمُؤَيَّدُ بِالْمُعجِزاتِ وَ سُلالَةُ رَسُولِ اللّه ِ… حديث

مردم در مورد امام جواد عليه السلام چنين مى گفتند: اعجوبه خاندان پيامبر، نادره روزگار، شخصيّت بى همتاى زمان، عيساى دوم، داراى كرامات، تأييد شده با معجزات و سلاله رسول خدا و…

لقـبهاى امــام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 10 قالَ ابنُ شَهرِ آشُوب: وَ ألقـْابـُهُ: اَلْمـُخْتارُ وَ الْمُرتَضى، وَ الْمُتـَوَكِّلُ، وَ المُتَّقىُّ وَ الزّكىُّ وَ التَّقىُّ وَ الْمُنْتَجَبُ وَ الْقـانِعُ وَ الْجـَوادُ وَ الْعـالِمُ. حديث

ابن شهر آشوب مى گويد: لقبهاى امام جواد عليه السلام عبارت است از: ممتاز و برگزيده، مورد پسند پروردگار، متوكّل، پرهيزگار، پاك و پاكيزه، برگزيده، قانع، سخاوتمند و دانا.

آگـاهى امــام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 11 قالَ الطَّبَرى الامامى: وَ عَزَمَ [الْمَأمُونُ] عَلى تَزْويجِهِ ابْنَتَهُ وَاجْتَمَعَتْ بَنُوالْعَبّاسِ وَ سَأَلُوهُ أَنْ لايَفْعَلَ ذلِكَ، فَقالَ لَهُمْ: هُوَ ـ وَاللّه ِ ـ لَأعْلَمُ بِاللّه ِ وَ رَسُولِهِ وَسُنَّتِهِ وَ أَحْكامِهِ مِنْ جَميعِكُمْ. حديث

طبرى شيعى گويد: مأمون تصميم گرفت دخترش را براى امام جواد عليه السلام تزويج كند، بنى عباس جمع شدند و از او خواستند تا اين كار را نكند. مأمون در جواب آنان گفت: به خدا قسم او از همه شما نسبت به خدا و رسول خدا و سنت پيامبر و احكام الهى آگاهتر است.

از كرامات امام جواد عليه السلام آن بود كه با سنّ اندكش از همه اهل زمان خود داناتر و به احكام قرآن آشناتر بود و مشكل ترين سؤالات فكرى و دينى را به راحتى جواب مى داد و دوست و دشمن به فضايل و علوم او اعتراف داشتند.

قدر و منزلت امـام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 12 قـالَ المُفـيدُ: وَ كانَ الْمـَأْمـُونَ قَدْ شَغـَفَ بأبىجـَعْفَرٍ عليه السلاملِما رَأى مِنْ فَضْلِهِ مَعَ صِغـَرِ سِنِّهِ وَ بـُلُوغِهِ فِى الْعِلْمِ وَ الْحِكْمَةِ وَ الْأدَبِ وَ كمالِ الْعَقْلِ مالَمْ يُساوِهِ فيهِ أَحدٌ مِنْ مَشايِخِ أهْلِ الزَّمانِ فَزَوَّجـَهُ ابنَتَهُ اُمَ الْفـَضْلِ وَ حَمَلَها مَعَهُ اِلىَ الْمَدينَةِ، وَ كانَ مُتَوَفِّرا عَلى اِكْرامِهِ وَ تَعـْظيمِهِ وَ إجْلالِ قَدْرِهِ. حديث

مرحوم شيخ مفيد گويد: مأمون نسبت به امام جواد عليه السلام بى نهايت علاقه پيدا كرده بود، به خاطر برترى او در علم و حكمت وادب و عقل كه هيچ يك از بزرگان زمانش با او هم طراز نبود، به همين جهت دخترش ام الفضل را به عقد او در آورد و او را همراه امام عليه السلام به مدينه فرستاد. مأمون در احترام و اكرام و حفظ موقعيت امام بسيار كوشا بود.

اين احترام ها چه بسا جنبه ظاهرى و ريايى داشت و از وجود آن حضرت نيز مى خواست به نفع حكومت و موقعيت خويش و فرو نشاندن خشم علويان استفاده كند.

شبيه موسى و عيسى عليهماالسلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 13 قـالَ الِّرضـا عليه السلام ِلاَصْـحابِه: قَدْ وُلِدَ لى شَبيهُ مُوسَى بنِ عِمرانَ، فالِقِ البِحارِ وَ شَبيهُ عيسَى بْنِ مَريَمَ قَدَّسَتْ اُمٌّ وَلَدَتْهُ، قَد خُلـِقـَتْ طاهِرَةً مُطـَهـَّرَةً. حديث

امام رضا عليه السلام به اصحابش فرمود: براى من فـرزندى متولد شـد كه شبـيه موسى بن عمران است كه درياها را شـكافت و مـانند عيسى بن مـريم كه مادرى مقدّس و پاك و پاكـيزه او را به دنـيا آورده بود.

حضرت جواد عليه السلام در اواخر عمر امام رضا عليه السلام به دنيا آمد و هنگام شهادت آن حضرت، اين امام در سنّ كودكى بود، ولى علم و فضل و طهارت و كياست او بسيار آشكار و زبانزد خاص و عام بود و از جهاتى به پيامبران الهى شباهت داشت.

امـام و شـكّاكان

صفحه اختصاصي حديث و آيات 14 قالَ ابنُ شَهرِ آشُوب: وَكانَ عليه السلام شَديدَ الاَدْمَةِ فَشَكَّ فيهِ المُرتابُونَ، وَ هُوَ بِمَكَّةَ فَعَرَضُوهُ عَلى القافَّهِ فَلَمّا نَظَرُوا اِلَيهِ خَرُّوا لِوُجُوهِهِمْ سُجَّدا ثُمَّ قامُوا فَقالُوا: يا وَيحَكُمْ أَمِثْلَ هذا الكَوكَبِ الدُّرّىِّ وَ النُّورِ الزّاهِرِ، تَعرِضُونَ عَلى مِثلِنا؟ حديث

ابن شهر آشوب گويد: امام جواد عليه السلام شديدا گندمگون بود. شكّاكان در مورد او زمانى كه در مكه بود ترديد كردند و او را به قيافه شناسان عرضه كردند. هنگامى كه قيافه شناسان به او نگاه كردند به سجده افتادند سپس برخاستند و گفتند: واى بر شما! آيا اين ستاره درّى و نور درخشنده را بر همانند ما عرضه مى كنيد؟

سيماى درخشان و با معنويت امام جواد عليه السلام هر بيننده اى را مبهوت مى كرد. اين بود كه قيافه شناسان هم به شدّت تحت تأثير جاذبه آن حضرت قرار گرفتند.

شفـيع شـيعه

صفحه اختصاصي حديث و آيات 15 عَن النَّبى صلي الله عليه و آله قـالَ: ... وَ أنَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ رَكَّبَ فىصُلْبِهِ [الْحُسَين عليه السلام] نُطـْفَةً مُبارَكَةً طَيـِّبَةً زَكِيـَّةً مَرْضِيـَّةً وَ سَمـّاها مُحَمـَّدَ بْنَ عـَلىٍّ عليهماالسلام فَهُو شَفيعُ شيعَتِهِ، وَ وارِثُ عِلْمِ جَدِّهِ، لَهُ عَلامَةٌ بَيـِّنَةٌ وَ حُجـَّةٌ ظاهِرَةٌ. حديث

پيامبر صلي الله عليه و آله در ضمن حديثى طولانى فرمود: خداوند بزرگ در صلب امام حسين عليه السلام نطفه بابركت و پاك و پاكيزه و پسنديده اى قرار داده و او را محمد بن على عليهماالسلام ناميده است كه او شفيع شيعيان، و وارث دانش جدّش مى باشد، او داراى نشانه اى آشكار و برهانى روشن است.

تداوم نسل پيامبر، از امام حسين عليه السلام بود و از آثار و مزاياى شهادت آن حضرت، يكى هم همين بود كه امامان از نسل اويند. علوم فراوان وى در خردسالى، حجّت و برهان آشكار امامت او بود.

فكر و عمل امـام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 16 رُوِىَ أَنَّهُ حـُمِلَ بَزٌّ لَهُ قيمةٌ كَثيرَةٌ، فَسُلَّ فى الطَّريقِ، فَكَتَبَ اِلَيْهِ الذَّى حَمَلَهُ يُعـَرِّفُهُ الْخَبَرَ، فَوَقـَّعَ بِخَطـِّهِ: إنَّ أنـْفُسَنا وَ أمـْوالَنا مِنْ مَواهِبِ اللّه ِ الهَنيئَةِ وَ عَواريهِ المُسْتَودَعَةِ يُمَتـِّعُ مِنها فىسُرورٍ وَ غِبـْطَةٍ يَأْخُذُ ما اُخِذَ مِنْها فى أجرٍ وَ حِسْبَةٍ فَمَنْ غـَلَبَ جـَزَعُهُ عَلى_'feصَبْرِهِ حـَبِطَ أجـْرُهُ و نَعـُوذُ باللّه ِ مِنْ ذلِكَ. حديث

نقل شده است بارى قماش كه ارزش زيادى داشت براى امام جواد عليه السلام برده مى شد. در بين راه دزديده شد. حامل بار جريان را به امام نوشت و خبر داد. امام عليه السلام با خط مباركش چنين نوشت: جان و مال ما از موهبتهاى گوارا و امانتهاى سپرده خداوند است. هر چه را خواهد با مسرت و خشنودى از آن بهره مندمان مى كند و هر چه را بخواهد با اجر و پاداش مى گيرد، كسى كه بى تابى او بر صبرش غالب شود اجرش پايمال شده است و ما از اين به خدا پناه مى بريم.

فصل دوم:

سيره عبادى امام جواد عليه‏السلام

نـماز امـام جـواد عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 17 رَوَى المَجلِسى: صَلاةُ التَّقى عليه السلام: أَرْبَعُ رَكَعاتٍ فىكُلِّ رَكْعَةٍ أَلْحَمْدُ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَاللّه ُ أحَدٌ أَرْبَعَ ... وَ يُصَلّى عَلَى النَّبىِّ صلي الله عليه و آله مِأَةَ مَرَّةٍ ثُمَّ يَسْألُ اللّه َ حاجَتَهُ. حديث

علامه مجلسى گويد: نماز امام جواد عليه السلام چنين است: چهار ركعت در هر ركعت سوره حمد يك مرتبه و سوره توحيد چهار بار ... بعد از نماز صد بار صلوات بر پيامبر و خاندانش مى فرستد، سپس از خداوند متعال حاجت خود را مى خواهد.

براى هر يك از امامان معصوم، نماز خاصّى نقل شده كه خواندن آن و توسّل به آن حضرت، ثواب دارد و موجب قضاى حوائج است. اينگونه نمازها كه به نام هريك از معصومين است، سبب توجّه بيشتر به آنان و احياى ذكر و نام آن بزرگواران مى شود.

نماز اوّل ماه امـام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 18 كانْ أَبُوجَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلىٍّ عليهماالسلام إذا دَخَلَ شَهْرٌ جَديدٌ يُصَلّى أوَّلَ يَوْمٍ مِنْهُ رَكْعَتَينِ: يَقْرَأُ فى أَوَّلِ رَكْعَةٍ أَلْحَمدَ مَرِّةً وَ قُلْ هُوَ اللّه ُ أحَدٌ لِكُلِّ يَوْمٍ اِلى آخِرِهِ (يَعنى ثَلاثينَ مَرَّةٍ) وَ فى أوَّلِ الرَّكْعَةِ الاُخرى الْحَمُدُ وَ إنّا أنْزَلْناهُ مِثْلَ ذلِكَ وَ يَتَصَدَّقُ بِما يَتَسَهَّلُ، يَشْتَرى بِهِ سَلامَةَ ذلِكَ الشَّهْرِ كُلَّهُ. حديث

وقتى اوّل ماه مى شد، امام جواد عليه السلام دو ركعت نماز مى خواند، در ركعت اوّل يك بار سوره حمد و سى بار سوره توحيد و در ركعت دوم سوره حمد و سى بار سوره اناانزلنـاه و بعد در حـد توان صـدقه مى داد و بدين وسيله سلامتى در همه آن ماه را مى خريد.

نماز اوّل ماه، موجب مى شود توجّه به معنويات و ارتباط با خداوند افزوده شود و توجّه به اول ماه نيز، ما را به نظام هستى و تدبير جهان با قدرت پروردگار و نظم دقيق، يادآور مى شود.

دعاى امـام جواد عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 19 دُعاءُ مُحَمَّدِ بنِ عَلِىٍّ عليهماالسلام: أللّهُمَّ رَبَّ الْأرْواحِ الْفانِيَةِ، وَ الْأجْسادِ الْبالِيَةِ، أسْألُكَ بِطاعَةِ الْأرْواحِ الرّاجِعَةِ اِلى أحِبـّائِـها ... صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلِ النُّورَ فى بَصَرى، وَالْيقينَ فى قَلْبى، وَ ذِكْرَكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ عَلى لِسانى وَ عَمَلاً صالِحا فَارْزُقْنى. حديث

دعاى امام نهم عليه السلام چنين است: اى خدايى كه پروردگار روحهاى فناپذير و جسمهاى پوسيده اى از تو مى خواهم بخاطر اطاعت روحهاى پاكى كه به دوستانشان بر مى گردند... بر پيامبر و خاندان او درود فرستى و نور را در ديده گانم قرار دهى[تا حقايق را ببينم] و يقين را در قلبم جايگزين كنى و ياد خود را شبانه روز بر زبانم جارى سازى و توفيق انجام كارهاى نيك را روزيم گردانى.

چهار خواسته مهم و حياتى اين دعا عبارت است از: بصيرت و بينايى چشم، يقين قلبى، ياد شبانه روز خدا، عمل صالح.

دعـاى قنوت امـام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 20 قُنُوتُ الامام مُحَمَّدِ بنِ عَلِىِّ بنِ مُوسى عليهم السلام: أللّهُمَّ مَنائِحُكَ مُتـَتابِعَةٌ وَ أياديكَ مُتَوالـِيَةٌ وَ نِعَمُكَ سابِغَةٌ وَ شُكْرُنا قَصيرٌ، وَ حَمْدُنا يَسيرٌ وَ أنْتَ بِالتـَّعَطَّفِ عَلى مَنِ اعْتَرَفَ جَديرٌ… حديث

دعاى قنوت امام جواد عليه السلام: خدايا بخششهاى تو پشت سرهم، نعمتهاى تو پياپى، نعمتهاى تو فراوان است. سپاسگزارى ما نارسا و ستايش ما كم است و تو براى مهربانى نسبت به كسى كه به كوتاهى كردن خود اعتراف دارد سزاوارى.

از آداب دعا، بر شمردن نعمت هاى الهى و اظهار عجز و قصور در اداى شكر آن هاست. همين كه انسان بداند از شكر نعمت ها ناتوان است، مرتبه اى از شكر و نعمت شناسى است. لطف الهى در آن است كه با همه ناشكرى هاى بندگان، باز هم نعمتش را بر آنان ادامه مى دهد.

دعـاى ديگر قـنوت

صفحه اختصاصي حديث و آيات 21 وَ دَعا عليه السلام فى قُنُوتِهِ: أللّهُمَّ أنْتَ الْأوَّلُ بِلا أَوَّلِيَّةٍ مَعْدُودَةٍ وَ الاْخِرُ بلاآخِريَّةٍ مَحْدوُدَةٍ، أنـْشَأْتَنا لالِعِلـَّةٍ إقـْتِسارا ، وَاخْتَرَعْتَنا لالِحاجَةٍ إقْتِدارا، وَ اْبتَدَعْتَنا بِحِكْمَتِكَ إخْتيارا… حديث

امام جواد عليه السلام در قنوت چنين دعا كرد: خدايا! تو اولين هستى، نه اوّل بودن به شمارش و آخرين هستى نه آخرينى محدوديت پذير. ما را به وجود آوردى بى آنكه مجبور باشى و ما را اختراع كردى نه بخاطر نياز بلكه بخاطر توانمندى خودت و ما را با حكمت خويش و به اختيار از نيستى به وجود آوردى.

مضمون اين دعا، اوصاف الهى و قدرت بى پايان او در ابداع و آفرينش و بى نيازى او از مخلوقات و وجود حكمت در همه آفريده هاى الهى است.

دعاى سفر امـام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 22 مُنـاجاتِهِ عليه السلام بِالسَّفَرِ: [بِسْمِ اللّه ِ الرَّحَمْنَ الرَّحيمِ] أللّهُمَّ أُريدُ سَفَرا فَخِرْ لى فيهِ، وَ أَوْضِحْ لى فيهِ سَبيلَ الرَّأْىِ وَ فَهِّمْنيهِ، وَافْتَحْ عَزْمى بِالإسْتِقامَةِ، وَ أَفِدْنى جَزيلَ الْحَظِّ وَالْكَرامَةِ، وَ أكْلَأنى بِحُسْنِ الحِفْظِ وَالْحِراسَةِ… حديث

مناجات امام جواد عليه السلام در سفر چنين بود: به نام خداوند بخشنده مهربان، خدايا من تصميم سفر دارم، آن را برايم خير گردان، راه راست و درست برايم روشن كن و به من بفهمان، و تصميم مرا با استقامت همراه كن، بهره و بزرگوارى فراوان نصيبم گردان، و مرا به بهترين وجه حفظ و حراست فرما.

از مستحبات سفر، خواندن دعا در آغاز مسافرت است. دعاهاى متعددى در اين مورد نقل شده و در سيره پيامبر خدا و ائمه عليهم السلام، براى هر كدام دعاى خاصّى نقل شده است. آغاز مسافرت با نام و ياد خدا و درخواست صحت و سلامت و خير و بركت از او، مايه آرامش خاطر و دفع بلاها مى گردد.

تسبيح امـام جواد عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 23 تَسبيحُ مُحَمَّد بنِ عَلَىٍ عليهم السلام فِى الثانى عَشَر وَ الثالِث عَشَر: سُبْحانَ مَنْ لايَعتْدَى عَلى أهْلِ مَمْلَكَتِهِ، سُبْحانَ مَنْ لايُؤاخِذُ أهْلَ الْأرْضِ بِألْوانِ الْعَذابِ، سُبْحانَ اللّه ِ وَ بَحَمْدِهِ. حديث

تسبيح امام جواد عليه السلام در دوازدهم و سيزدهم ماه چنين بود: منزّه است خدايى كه بر اهل كشور و فرمانروايى خودش تجاوز نمى كند، منزّه است خدايى كه زمينيان را به عذابهاى گوناگون مواخذه نمى كند، منزّه است خداوند يكتا و حمد و ستايش مخصوص اوست.

اين تسبيحات، بيانگر عدل و لطف و كرم پروردگار نسبت به بندگان است. خداوند با آنكه مقتدرترين فرمانرواى هستى است، ولى كمترين ستمى در حقّ بندگانش نمى كند و با اينكه بندگان اين همه گناه مى كنند، برخورد قهرآميز و عذاب آور با آنان نمى كند، بلكه متنبّه و بيدار شوند و توبه كنند.

حـرز امـام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 24 حِرزٌ لِلتَّقى عليه السلام يانـُورُ يا بُرهـانُ يا مُبينُ يا مـُنيرُ يا رَبِّ اكْفِنى الشُّرُورَ وَ آفاتِ الدُّهُورِ وَ أَسأَلُكَ النَّجاةَ يَومَ يُنْفَخُ فِى الصُّورِ. حديث

حرز امام جواد(ع) چنين است : اى نور، اى برهان، اى آشكار، اى روشنى بخش! مرا از بديها وآفات روزگار بازدار. از تو نجات در روز قيامت را خواهانم.

زيارت قبرپيامبروفاطمه عليهماالسلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 25 قالَ عَبدُ اللّه ِ بنِ زَرين: كُنْتُ مُجاوِرا بِالْمَدينَـةِ مَدينَةِ الرَّسُولَ صلي الله عليه و آله وَ كانَ أبُوجَعْفَرٍ عليه السلام يَجيى ءُ فى كُلِّ يَوْمٍ مَعَ الزَّوالِ اِلىَ الْمَسجِدِ، فَيَنْزِلُ فِى الصَّحْنِ وَ يَصيرُ اِلى رَسُولِ اللّه صلي الله عليه و آله وَ يُسَلِّمُ عَلَيْهِ وَ يَرْجِعُ اِلى بَيْتِ فاطِمَةَ عليهاالسلام فَيَخْلَعُ نَعْلَيْهِ وَ يَقُومُ وَ يُصَلّى. حديث

عبداللّه بن زرين گويد: من در مدينه الرسول مجاور بودم، امام جواد عليه السلامهر روز ظهر به مسجد مى آمد و در صحن پياده مى شد و به طرف قبر رسول خدا(ص) مى رفت و بر او سلام مى كرد و بعد به محلّ خانه فاطمه(س) بر مى گشت و كفشهايش را بيرون مى آورد و مى ايستاد و نماز مى خواند.

مزار پيامبر خدا و خانه فاطمه زهرا عليهاالسلام كه در كنار آن است، از مقدس ترين مكان ها براى عبادت و نماز و حضور و فيض بردن معنوى است. امامان هم به قداست اين حرم ها توجه داشتند و با زيارت پيوسته، ارتباط با آن معصومين را حفظ مى كردند.

پرهـيز از سـايه

صفحه اختصاصي حديث و آيات 26 عَن قاسِمِ الصَّيقَلِ قالَ: ما رَأيْتُ أحَدا كانَ أشَدُّ تَشْديدا فى الظِّلِّ مِنْ أَبى جَعْفَرٍ عليه السلام كانَ يَأمُرُ بِقَلْعِ الْقُبَّةِ وَالحاجِبَين إذا أحْرَمَ. حديث

قاسم بن صيق گويد: هيچ كس را (در حج) نديديم كه در مورد پرهيز از سايه مثل امام جواد(ع) سختگيرى كند. او هنگامى كه مُحرم مى شد دستور مى داد كه پوشش كجاوه و دو ستونش را بكنند.

حج و زيارت خانه خدا و احرام كوى دوست، سفرى عاشقانه است كه هر چه رنج و غبار و آفتاب در حالت احرام بيشتر باشد، تواضع بيشترى مى آورد و تكبّر را مى زدايد. از اين رو آن حضرت در حال احرام از سايه پرهيز مى كرد و خواستار تابش خورشيد بود.

پياده روى در منى

صفحه اختصاصي حديث و آيات 27 عَن عَلِىِّ بنِ مَهزِيارَ قالَ: رَأيْتُ أباجَعَفرٍ عليه السلام يَمْشى بَعْدَ يَوْمِ النَّحرِ حَتّى يَرْمِىَ الْجَمْرَةَ، ثُمَّ يَنْصَرِفُ راكِبا، وَ كُنْتُ أراهُ ماشِيا بَعْدَ ما يُحاذِى الْمَسْجِدَ بَمِنى. حديث

على بن مهزيار گويد: امام جواد عليه السلام را روز عيدقربان ديدم پياده راه مى رود تا سنگ به جمره بزند. سپس سواره بر مى گشت. او را مى ديدم كه هنگامى كه به مقابل مسجد مِنا مى رسيد پياده بود.

حركت به سوى جمرات سه گانه براى سنگ زدن به نمادهاى شيطان و نفى و طرد وسوسه هاى ابليس، يك عبادت است و در چنين عبادتى پياده روى و تحمّل رنج، مطلوب است. مسجد خيف در «منا» هم مكان مقدّسى است و آن حضرت به احترام اين خانه خدا، پياده مى شد.

پيروى از بنى‏هاشم

صفحه اختصاصي حديث و آيات 28 عَن بَعضِ أَصحابِهِ قالَ: نَزَلَ أبُو جَعْفَرٍ عليه السلام فَوْقَ الْمَسْجِدِ بِمِنى قَليلاً عَنْ دابَّتِهِ حَتّى تَوَجَّهَ لِيَرْمِىَ الْجَمْرَةَ عِنْدَ مَضْرَبِ عَلىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِداكَ لِمَ ههُنا فَقَالَ: إنَّ هـهُنا مَضـْرَبُ عَلىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام وَ مَضْرَبُ بَنىهاشِمٍ وَ أَنَا اُحِبُّ أنْ أمْشِىَ فى مَنازِلِ بَنىهاشِمٍ. حديث

از بعضى از اصحاب امام چنين آمده است: امام جواد عليه السلام اندكى بالاتر از مسجدى كه در منى هست از مركب خويش پياده مى شد و به طرف جمره جايى كه امام زين العابدين عليه السلام سنگ مى زد متوجه مى شد تا سنگ به جمرات بزند، من به حضرت گفتم: فدايت كردم چرا اينجا پياده شديد؟ امام عليه السلامفرمود: اينجا محل سنگ زدن امام چهارم على بن الحسين(ع) و بنى هاشم است و من دوست دارم قدم جاى پاى آنان بگذارم.

روش امـام در طواف خانه

صفحه اختصاصي حديث و آيات 29 عَن عَلِىِّ بنِ مَهزِيارَ قالَ: رَأيْتُ أبا جَعْفَرٍ الثانى عليه السلام لَيْلَةَ الزِّيارةِ طافَ طَوافَ الِنّساءِ وَ صَلّى خَلْفَ الْمَقامِ ثُمَّ دَخَلَ زَمْزَمَ، فَاسْتَقى مِنْها بِيَدِهِ بِالدَّلْوِ الَّذى يَلِى الْحِجْرَ وَشَرِبَ مِنْهُ، وَ صَبَّ عَلى بَعْضِ جَسَدِهِ ثُمَّ أطْلَعَ فى زَمْزَمَ مَرَّتَيْنِ وَ أخْبَرَنى بَعْضُ أصْحابِنا: أنَّهُ رَآهُ بَعْدَ ذلِكَ بِسَنَةٍ فَعَلَ مِثْلَ ذلِكَ. حديث

على بن مهزيار گويد: امام جواد عليه السلام را شب زيارت ديدم كه طواف نساء را انجام داد و پشت مقام حضرت ابراهيم نماز خواند، سپس داخل زمزم شد و با دست مباركش با دلو نزديك حجرالأسود آب برداشت و از آن نوشيد و از آن آب بر بدنش ريخت، سپس دوباره به زمزم رفت. و از ديگر اصحاب هم شنيدم كه سال بعد هم حضرت را ديد كه همينطور كرد.

همچنان كه در زيارتگاهها، «زيارت وداع» مستحب است، در حج هم «طواف وداع» مستحب است، وداعى كه همراه با آرزوى بازگشت دوباره براى زيارت خانه خداست.

طواف وداع

صفحه اختصاصي حديث و آيات 30 عَن عَلِىِّ بنِ مَهزِيارَ قالَ: رَأيْتُ أبا جَعْفَرٍ عليه السلام فى سَنَةِ خَمْسَ عَشَرَةَ وَ مِأتَيْنِ وَدَّعَ الْبَيْتَ بَعْدَ ارْتِفاعِ الشَّمْسِ وَ طافَ بِالْبَيْتِ يَسْتَلِمُ الرُّكْنَ الْيَمانِىَّ فى كُلِّ شَوْطٍ... وَ رَأيْتُهُ فى سَنَةِ سَبْعَ عَشَرَةَ وَ مِأتَيْنِ وَدَّعَ البَيْتَ لَيْلاً، يَسْتَلِمُ الرُّكْنَ الْيَمانِىَّ وَ الْحَجَرَ الاْ?ْوَدَ فى كُلِّ شَوْطٍ… حديث

على بن مهزيار گويد: امام جواد عليه السلام را در سال 215 (هجرى قمرى) ديدم كه بعد از بالا آمدن آفتاب، خانه خدا را وداع كرد، او كعبه را طواف كرد و ركن يمانى را در هر دور استلامحديث كرد، و در سال 217 هم ديدم كه شبانه خانه خدا را وداع كرد، و ركن يمانى و حجرالأسود را در هر دور استلام كرد.

فصل سوم:

متفـرقه

ديدگاه امـام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 31 قالَ أَبُوجَعـفَر عليه السلام: إنّى إذا أرَدْتُ الإسْتِخارَةَ فِى الاْ?ْرِ الْعَظيمِ إسْتَخَرْتُ اللّه َ مِأةَ مَرَّةً... أقُولُ: أللّهُمَّ إنّى أسْئَلُكَ بِأنَّكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ، إنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أنَّ كَذا وَ كَذا خَيْرٌ لى، فَخِرْهُ لى وَ يَسِّرْهُ، وَ إنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أنَّهُ شَرٌّ لى فى دينى وَ دُنياىَ وَ آخِرَتى فَاصْرِفْهُ عَنّى إلى ما هُوَ خَيْرٌ لى وَ رَضِّنى فى ذلِكَ بِقَضائِكَ فَإنَّكَ تَعْلَمُ وَ لا أعْلَمُ وَ تَقْدِرْ وَ لا أقْدِرُ وَ تَقْضى وَ لا أقْضى إنَّكَ عَلاّمُ الْغُيوُبِ. حديث

امام جواد عليه السلام فرمود: من هنگامى كه تصميم مى گيرم در مسأله مهمى استخاره كنم، صد بار از خدا طلب خير مى كنم و اين چنين مى گويم: خدايا، چون از ظاهر و باطن آگاهى، از تو خواستارم اگر كه فلان چيز را براى من خير مى دانى، آن را براى من برگزين و آسان گردان، و اگر مى دانى كه آن براى دين و دنياى من بد است پس آن را به چيزى كه براى من خير است تبديل كن و مرا به قضاى خودت راضى و خشنود كن، چون تو آگاهى و من ناآگاه، تو توانايى و من ناتوان، و تو حكمرانى و من حاكم نيستم، تو از غيبها نيز آگاهى.

ملاك نام امـام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 32 عَـنِ الصَّـدُوقِ: سُمِّىَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلىٍّ الثانى عليهماالسلام التَّقىَّ لاِ?َّهُ اتَّقَى اللّه َ عَزَّوَجَلَّ فَوَقاهُ اللّه ُ شَرَّ الْمَأمُونِ… حديث

از شيخ صدوق نقل شده كه: امام جواد عليه السلام «تقى» ناميده شد، چون او تقواى الهى را رعايت كرد. پس خداوند نيز او را از شرّ مأمون حفظ و نگهدارى كرد.

«تقى» هم به معناى پرهيزگار است، هم به معناى حفظ شده و مصون، مثل قتيل كه به معناى مقتول و كشته شده است.

آراســتگى

صفحه اختصاصي حديث و آيات 33 عَن عَبدُوسِ بنِ إبراهيمَ قالَ: رَأيْتُ أبا جَعْفَرٍ الثانى عليه السلام قَدْ خَرَجَ مِنَ الْحَمّامِ وَ هُوَ مِنَ قَرْنِهِ اِلى قَدَمِهِ مِثْلُ الْوَرْدِ مِنْ أثَرِ الحِنّاء. حديث

عبدوس بن ابراهيم مى گويد: امام جواد عليه السلام را كه از حمام خارج شده بود، ديدم در حالى كه به خاطر رنگ حنا سر تا پايش مثل گُل (قرمز) بود.

ويژگى امـام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 34 مُحَمَّدُ بْنُ عَلىٍّ الْجَوادُ كانَ مِنْ أعْيانِ بَنى هاشْمٍ، وَ هُوَ مَعْرُوفٌ بِالسَّخاءِ وَ السُؤْدَدِ وَ لِهذا سُمِّىَ الْجَوادَ حديث

امام جواد عليه السلام از شخصيتهاى بنام بنى هاشم بود، او به آقايى و سخاوت مشهور بود، از اين رو «جواد» ناميده شد.

همچــون پــدر

صفحه اختصاصي حديث و آيات 35 قالَ ابنُ الجَوزى: كانَ عَلى مِنْهاجِ أَبـيهِ فِى العِلمِ وَ التُّقى وَ الزُّهدِ وَ الجُودِ. حديث

ابن جوزى گويد: امام جواد عليه السلام در دانش و تقوا و زهد و سخاوت همانند پدر بزرگوارش امام رضا عليه السلام بود.

همه خاندان عصمت، نور واحدند و در فضايل اخلاقى سرآمد مردم و تجسّم خوبى ها به شمار مى آيند.

دانــاى رازها

صفحه اختصاصي حديث و آيات 36 قالَ مُحَمَّدُ بنُ عَلِىٍّ عليه السلام: أنَا الْجَوادُ، أنَاالْعالِمُ بِأنْسابِ النّاسِ فىالأصْلابِ، أَنَا أعْلَمُ بِسَرائِرِكُمْ وَ ظَواهِرِكُمْ، وَ ما أنْتُمْ صائِرُونَ اِلَيْهِ. حديث

امام نهم عليه السلام فرمود: من جـوادم، من عالم به نَسَبهاى مردم در صلبها هستـم، من از نهانهـا و آشكـارهاى شما آگاهتـرم، و بهتر مى دانـم كه سرانجـام شما چه خـواهد بود.

علم غيب و خبر دادن از آينده و سرنوشت انسان ها و آنچه در نهان انجام مى دهند، كرامتى است كه خداوند به امامان معصوم بخشيده است و دانش آنان به علم الهى وصل است. اعتقاد به اين مقام و فضل كه در آنان است، بخشى از شناخت حقوق ائمّه است و با اين معرفت است كه حالت انقياد و اطاعت و پذيرش نسبت به آنان پديد مى آيد.

امـام و جايگاه اهل بيت عليهماالسلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 37 قالَ أَبُوجَعـفَر عليه السلام: نَحْنُ خُزّانُ اللّه ِ عَلى عِلْمِهِ وَ غَيْبِهِ وَ حِكْمَتِهِ وَ أوْصـياءُ أنِبـْيائِهِ، وَ عِبادٌ مُـكْرَمُونَ. حديث

امام جواد عليه السلام فرمود: ما[خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله]خزانه دارانِ علم خدا و غيب و حكمت پروردگاريم. ما جانشينان انبياء الهى و بندگان بزرگواريم.

امـامت و نبوت در كودكى

صفحه اختصاصي حديث و آيات 38 عَن عَلِىِّ بنِ إسباطَ قالَ: رَأيْتُ أباجَعْفَرٍ عليه السلام قَدْ خَرَجَ، فَأحْدَدْتُ النَّظَرَ اِلَيْهِ وَ إلى رَأسِهِ وَ الِى رِجْلِهِ لِأَصِفَ قامَتَهُ لِأصْحابِنا بِمِصْرَ، فَخَرَّ ساجِدا وَ هُوَ يَقُولُ: إنَّ اللّه َ احتَجَّ فى الإمامَةِ بِمِثْلِ مَا احْتَجَّ فِى النُّبُوَّةِ، قالَ اللّه ُ تَعالى: «وآتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبيّا»حديث وَ قالَ اللّه ُ: «وَ لَمّا بَلَغَ أَشُدَّهُ»حديث «وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنةً»حديث فَقَد يَجُوزُ أنْ يُؤتَى الْحِكْمَةَ وَ هُوَ صَبِىٌّ وَ يَجُوزُ أنْ يُؤتى وَ هُوَ ابْنُ أرْبَعينَ سَنَةً. حديث

على بن اسباط گويد: امام جواد عليه السلام را ديدم از خانه بيرون آمد، او را زير نظر گرفتم و از سر تا پايش را دقيق نگريستم تا قد و قامت او را براى شيعيان در مصر توصيف كنم، او در اين هنگام به سجده افتاد و چنين فرمود: خداوند در امامت به آنچه كه در نبوت استدلال كرده احتجاج كرده است، خداوند فرمود: ما به يحيى در كودكى (كه سه سال داشت) نبوّت داديم. و فرمود: و چون يوسف به سنّ رشد و كمال رسيد او را مسند حكمفرمايى و مقام دانش عطا كرديم و به چهل سالگى رسيد، پس ممكن است حكمت در كودكى عطا شود و ممكن است در چهل سالگى عطا شود.

غذاى مورد علاقه امـام عليه‏السلام

صفحه اختصاصي حديث و آيات 39 عَن عَلِىِّ بنِ مَهزِيارَ قالَ: تَغَذَّيتُ مَعَ أَبى جَعفَرٍ عليه السلام فَاُتِىَ بِقَطا، فَقالَ اِنَّهُ مُبارَكٌ وَ كانَ يُعْجِبُهُ. كانَ يَقُولُ: أَطْعِمُوا صاحِبَ اليَرَقانِ، يُشْوى لَهُ. حديث

على بن مهزيار گويد: با امام جواد عليه السلام غذا مى خوردم، پرنده سنگخوار (قَطا) آوردند. فرمود: آن مبارك است. امام از گوشت پرنده سنگخوار خوشش مى آمد. مى فرمود: كسى كه مرض يرقان دارد برايش از آن كباب درست كنيد.

در منابع اسلامى، كتاب هايى همچون «طب النبى»، «طبّ الصادق»، «طبّ الرضا» وجود دارد كه احاديث طبّى و درمانى و خواص غذاها و گياهان و نحوه معالجه امراض را گردآورى كرده است و مى تواند مفيد باشد.

علاقه به انگور

صفحه اختصاصي حديث و آيات 40 قالَ المَسعُودى: وَ كانَ يُعْجِبُهُ العِنَبَ الرّازِقىَّ. حديث

مسعودى گويد: امام جواد عليه السلام از انگور رازقى خوشش مى آمد.

انگور، ميوه اى بهشتى و پر خاصيت و داراى ويتامين هاى بسيار است و نقش مهم تغذيه اى دارد و داراى انواع گوناگونى است. «انگور رازقى» نوعى انگور بود كه از طائف مى آوردند، سفيد رنگ و با دانه هاى دراز بود.