- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست دنيا و آخرت ج2
- ب ـ دارايى بسيار
ب ـ دارايى بسيار
رسول اللّه صلي الله عليه و آله : اِحذَرُوا المالَ ، فَإِنَّهُ كانَ فيما مَضى رَجُلٌ قَد جَمَعَ مالاً ووَلَدا ، وأقبَلَ عَلى نَفسِهِ وعِيالِهِ وجَمَعَ لَهُم فَأَوعى ، فَأَتاهُ مَلَكُ المَوتِ فَقَرَعَ بابَهُ وهُوَ في زِيِّ مِسكينٍ ، فَخَرَجَ إلَيهِ الحُجّابُ فَقالَ لَهُم : اُدعوا إلَيَّ سَيِّدَكُم . قالوا : أو يَخرُجُ سَيِّدُنا إلى مِثلِكَ! ودَفَعوهُ حَتّى نَحَّوهُ عَنِ البابِ .
ثُمَّ عادَ إلَيهِم في مِثلِ تِلكَ الهَيئَةِ ، وقالَ : اُدعوا إلَيَّ سَيِّدَكُم وأخبِروهُ أنّي مَلَكُ المَوتِ ، فَلَمّا سَمِعَ سَيِّدُهُم هذَا الكَلامَ قَعَدَ خائِفا فَرِقا ، وقالَ لاِءَصحابِهِ : لينوا لَهُ فِي المَقالِ ، وقولوا لَهُ : لَعَلَّكَ تَطلُبُ غَيرَ سَيِّدِنا ـ بارَكَ اللّه ُ فيكَ !
قالَ لَهُم : لا ، ودَخَلَ عَلَيهِ وقالَ لَهُ : قُم فَأَوصِ ما كُنتَ موصِيا ؛ فَإِنّي قابِضٌ روحَكَ قَبلَ أن أخرُجَ . فَصاحَ أهلُهُ وبَكَوا .
فَقالَ : اِفتَحُوا الصَّناديقَ وَاكتُبوا (أكِبّوا) ما فيهِ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ ، ثُمَّ أقبَلَ عَلَى المالِ يَسُبُّهُ ويَقولُ لَهُ : لَعَنَكَ اللّه ُ يا مالُ ! أنسَيتَني ذِكرَ رَبّي وأغفَلتَني عَن أمرِ آخِرَتي حَتّى بَغَتَني من أمرِ اللّه ِ ما قَد بَغَتَني؟!
ثُمَّ عادَ إلَيهِم في مِثلِ تِلكَ الهَيئَةِ ، وقالَ : اُدعوا إلَيَّ سَيِّدَكُم وأخبِروهُ أنّي مَلَكُ المَوتِ ، فَلَمّا سَمِعَ سَيِّدُهُم هذَا الكَلامَ قَعَدَ خائِفا فَرِقا ، وقالَ لاِءَصحابِهِ : لينوا لَهُ فِي المَقالِ ، وقولوا لَهُ : لَعَلَّكَ تَطلُبُ غَيرَ سَيِّدِنا ـ بارَكَ اللّه ُ فيكَ !
قالَ لَهُم : لا ، ودَخَلَ عَلَيهِ وقالَ لَهُ : قُم فَأَوصِ ما كُنتَ موصِيا ؛ فَإِنّي قابِضٌ روحَكَ قَبلَ أن أخرُجَ . فَصاحَ أهلُهُ وبَكَوا .
فَقالَ : اِفتَحُوا الصَّناديقَ وَاكتُبوا (أكِبّوا) ما فيهِ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ ، ثُمَّ أقبَلَ عَلَى المالِ يَسُبُّهُ ويَقولُ لَهُ : لَعَنَكَ اللّه ُ يا مالُ ! أنسَيتَني ذِكرَ رَبّي وأغفَلتَني عَن أمرِ آخِرَتي حَتّى بَغَتَني من أمرِ اللّه ِ ما قَد بَغَتَني؟!
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : از ثروت حذر كنيد ؛ زيرا كه در گذشته مردى بود كه مال و اولاد گرد آورد و به خود و خانواده اش پرداخت و براى آنان جمع كرد و اندوخت . ملك الموت در هيئت شخصى فقير به نزد او آمد و درِ خانه اش را كوبيد . دربانان بيرون آمدند . ملك الموت به آنان گفت : خواجه خويش را صدا بزنيد كه نزد من بيايد.
دربانان گفتند : «خواجه ما براى چون تو كسى ، بيرون آيد؟!» و او را عقب راندند و از درِ خانه دورش كردند.
ملك الموت دوباره با همان هيئت به سوى آنان آمد و گفت : خواجه خويش را صدا بزنيد و به او بگوييد من ملك الموت هستم .
خواجه ، چون اين سخن را شنيد ، از ترس و هراس نشست و به يارانش گفت : با او به نرمى سخن بگوييد و به او بگوييد : خدا خيرت دهد! شايد دنبال كس ديگرى غير از خواجه ما هستى!
ملك الموت به آنان گفت : خير . و نزد خواجه رفت و به وى گفت : برخيز و آنچه مى خواهى ، وصيّت كن ؛ زيرا پيش از آن كه بيرون روم ، جانت را خواهم گرفت .
اهل خانه فرياد زدند و گريستند.
خواجه به آنان گفت : صندوق ها را باز كنيد و آنچه را از زر و سيم در آنهاست ، بنويسيد (/ بريزيد) . آن گاه رو به پول ها كرده و به دشنام دادن به آنها پرداخت و گفت : لعنت خدا بر شما پول ها! پروردگارم را از ياد من برديد و مرا از كار آخرتم غافل ساختيد تا آن كه فرمان خدا چنين مرا غافلگير كرد!
دربانان گفتند : «خواجه ما براى چون تو كسى ، بيرون آيد؟!» و او را عقب راندند و از درِ خانه دورش كردند.
ملك الموت دوباره با همان هيئت به سوى آنان آمد و گفت : خواجه خويش را صدا بزنيد و به او بگوييد من ملك الموت هستم .
خواجه ، چون اين سخن را شنيد ، از ترس و هراس نشست و به يارانش گفت : با او به نرمى سخن بگوييد و به او بگوييد : خدا خيرت دهد! شايد دنبال كس ديگرى غير از خواجه ما هستى!
ملك الموت به آنان گفت : خير . و نزد خواجه رفت و به وى گفت : برخيز و آنچه مى خواهى ، وصيّت كن ؛ زيرا پيش از آن كه بيرون روم ، جانت را خواهم گرفت .
اهل خانه فرياد زدند و گريستند.
خواجه به آنان گفت : صندوق ها را باز كنيد و آنچه را از زر و سيم در آنهاست ، بنويسيد (/ بريزيد) . آن گاه رو به پول ها كرده و به دشنام دادن به آنها پرداخت و گفت : لعنت خدا بر شما پول ها! پروردگارم را از ياد من برديد و مرا از كار آخرتم غافل ساختيد تا آن كه فرمان خدا چنين مرا غافلگير كرد!
نمایش منبع
امام كاظم علیه السلام:
طُوبى لِشيعَتِنَا الْمُتَمَسِّكينَ بِحُبِّنا فى غَيْبَةِ قائِمنا اَلثّابِتينَ عَلى مُوالاتِنا وَ الْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِنا اُولئِكَ مِنّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ وَ قَدْ رَضُوا بِنا اَئِمَّةً وَ رَضينا بِهِمْ شيعَةً وَ طُوبى لَهُمْ، هُمْ وَ اللّهِ مَعَنا فى دَرَجَتِنا يَوْمَ الْقِيامِةِ؛
خوش به حال شيعيان ما كه در زمان غيبت قائم ما به دوستى ما چنگ مى زنند و در دوستى ما و برائت از دشمنان ما استوارند آنها از ما و ما از آنها هستيم، آنها به پيشوائى ما راضى شدند و ما هم به شيعه بودن آنها راضى و خشنوديم و خوشا به حال آنها، به خدا قسـم آنها در روز قيامت با ما و مرتبه ما هستند.
بحارالأنوار: ج 51، ص 151
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 685
تــعــداد حــدیــث روز : 3838