- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست دوستي در قرآن و حديث
- ب ـ محشور گرديدنِ دوستدارانِ اهل بيت با...
ب ـ محشور گرديدنِ دوستدارانِ اهل بيت با آنان






قالَ : أنتَ يا أبا ذَرٍّ مَعَ مَن أحبَبتَ .
قالَ : فَإِنّي اُحِبُّ اللّه َ ورَسولَهُ .
قالَ : فَإِنَّكَ مَعَ مَن أحبَبتَ .
قالَ : فَأَعادَها أبو ذَرٍّ فَأَعادَها رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله .

فرمود : «تو اى ابوذر ، همراه كسى هستى كه دوستش مى دارى» .
ابوذر گفت : «من خدا و پيامبرش را دوست مى دارم» .
فرمود : «پس تو همراه آنانى كه دوستشان مى دارى» .
[راوى] گفت : ابوذر گفته خود را تكرار كرد و پيامبر خدا نيز پاسخ خود را باز گفت .

قالَ : فَقالَ : يا أبا ذَرٍّ ، المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ ، ولَهُ مَا اكتَسَبَ .
قُلتُ : فَإِنّي اُحِبُّ اللّه َ ورَسولَهُ وأهلَ بَيتِ نَبِيِّهِ .
قالَ : فَإِنَّكَ مَعَ مَن أحبَبتَ .

حضرت فرمود : «اى ابوذر! انسان ، همراه كسى است كه دوستش مى دارد و بهره اش همان كه به دست آورده است» .
گفتم : «من خدا و پيامبر او و اهل بيت پيامبرش را دوست مى دارم» .
حضرت فرمود : «پس تو همراه كسانى هستى كه دوستشان مى دارى» .

فَقالَ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله : المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ .

پيامبر صلي الله عليه و آله گفت: «انسان، همراه كسى است كه دوستش مى دارد».



فَنَظَرَ إلى رَجُلٍ مِنهُم قَد تَشَقَّقَتا رِجلاهُ ، فَقالَ لَهُ : ما هذا ؟
فَقالَ : بُعدُ المَسافَةِ يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، ووَاللّه ِ ما جاءَ بي مِن حَيثُ جِئتُ إلاّ مَحَبَّتُكُم أهلَ البَيتِ .
قالَ لَهُ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : أبشِر ، فَأَنتَ وَاللّه ِ مَعَنا تُحشَرُ .
قالَ : مَعَكُم يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ؟
قالَ : نَعَم ، ما أحَبَّنا عَبدٌ إلاّ حَشَرَهُ اللّه ُ مَعَنا ، وهَلِ الدّينُ إلاَّ الحُبُّ ، قالَ اللّه ُ عز و جل : «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»


آمدند. حضرت به مردى از آنان كه پاهايش [بر اثر پياده روى بسيار، ]چاك چاك شده بود ، نگريست و به او فرمود : «اين چيست ؟» .
پاسخ داد : «اى پسر پيامبر خدا ! بر اثر مسافتِ بسيار است . به خدا سوگند ، مرا از آن جا كه آمده ام ، جز دوستى شما اهل بيت ، بدين جا نياورد .
امام باقر عليه السلام به او فرمود : «مژده باد بر تو كه به خدا سوگند ، با ما محشور مى شوى» .
آن مرد گفت : «اى پسر پيامبر خدا ! با شما؟
فرمود : «آرى ! هيچ بنده اى ما را دوست نمى دارد ، جز آن كه خداوند ، او را با ما محشور خواهد كرد . مگر دين ، چيزى جز دوستى است ؟
خداوند عز و جلمى فرمايد : بگو : اگر شما خداوند را دوست داريد ، پس از من پيروى كنيد تا خداوند ، شما را دوست بدارد``» .


فَقالَ صلي الله عليه و آله : يا ثَوبانُ ، ما غَيَّرَ لَونَكَ ؟
فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، ما بي مِن مَرَضٍ ولا وَجَعٍ غَيرَ أنّي إذا لَم أرَكَ اشتَقتُ إلَيكَ حَتّى ألقاكَ ، ثُمَّ ذَكَرتُ الآخرَ

ثُمَّ قالَ صلي الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ، لا يُؤمِنَنَّ عَبدٌ حَتّى أكونَ أحَبَّ إلَيهِ مِن
نَفسِهِ وأبَوَيهِ وأهلِهِ ووُلدِهِ وَالنّاسِ أجمَعينَ .

حضرت فرمود : «اى ثوبان! چرا رنگت دگرگون شده است ؟» .
پاسخ داد : «اى پيامبر خدا ! نه بيمارم و نه دردمند ؛ ليكن هرگاه تو را نبينم ، شوق ديدارت مرا بر مى انگيزد ، تا تو را ببينم . امّا چون به ياد آخرت مى افتم ، مى ترسم تو را در آن جا نبينم ؛ زيرا مى دانم كه تو را همراه پيامبران ، در منزلتى والا جاى مى دهند و اگر مرا به بهشت درآورند ، مرا در منزلتى فروتر از منزلت تو جاى مى دهند [پس تو را چندان نخواهم ديد ]و اگر هم به بهشت وارد نشوم ، تو را هرگز نخواهم ديد .
پس از آن ، اين آيه نازل شد . سپس حضرت فرمود : «سوگند به آن كه
جانم در دست اوست ، هيچ بنده اى ايمان نمى آورد ، مگر آن كه من نزد او از خودش ، پدر و مادرش ، خانواده اش ، فرزندانش و همه مردم ، محبوب تر باشم» .

قالَ : أوَلَم يَكُن في حَديثٍ كَثيرٍ ؟
قالَ : بَلى ، ولكِن حَدِّثني حَديثا جامِعا (يَنفَعُنِي اللّه ُ بِهِ) .
قالَ : حَدَّثَني خَليلي رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : أنّي أرِدُ أنَا وشيعَتِي الحَوضَ رِواءً مَروِيِّينَ ، مُبيَضَّةً وُجوهُهُم ، ويَرِدُ عَدُوُّنا ظِماءً مُظمَئينَ ، مُسوَدَّةً وُجوهُهُم . خُذها إلَيكَ قَصيرَةٌ مِن طَويلَةٍ ؛ أنتَ مَعَ مَن أحبَبتَ ، ولَكَ مَا اكتَسَبتَ ، أرسِلني يا أخا هَمدانَ . ثُمَّ دَخَلَ القَصرَ .

حضرت فرمود : «آيا اين سود ، در احاديثِ بسيار نيست ؟» .
گفت : چرا ؛ ولى مى خواهم حديثى جامع ، برايم بازگويى .
حضرت فرمود : «دوستم ، پيامبر خدا ، برايم اين حديث را گفت : من و شيعيانم ، سيراب و سيراب شده ، با چهره هاى سپيد بر حوض [كوثر] ، وارد خواهيم شد . دشمنان ما نيز تشنه لب و تشنه كام و با چهره هاى سياه ، بر حوض [كوثر] ، وارد خواهند شد} . اين حديث را با كوتاهى اش به جاى حديثى بلند برگير . تو همراه كسى هستى كه دوستش مى دارى و بهره ات ، همان است كه به دست آورده اى. اينك اى برادر هَمْدانى! رهايم كن». سپس حضرت، داخل قصر شد .

امام علی عليه السلام:
ثَلاثُ عَلاماتٍ لِلْمُرائى: يَنْشِطُ اِذا رَأىَ النّاسَ وَ يَكْسِلُ اِذا كانَ وَحْدَهُ وَ يُحِبُّ اَنْ يُحْمَدَ فِى جَميعِ اُمُورِهِ؛
رياكار را سه نشانه است: هرگاه مردم را ببيند، به نشاط مىآيد، هرگاه تنهاست، بىحال و تنبل است، و دوست دارد كه در همه كارهايش، او را ستايش كنند.
اصول كافى: ج 2، ص 295

- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث

تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 3838
تــعــداد حــدیــث روز : 685