کتابخانه احادیث شیعه

تأويل نماز

صفحه اختصاصي حديث و آيات بحار الأنوار عن جابرِ بنِ عبدِ اللّه ِ الأنصاريّ : كنتُ مَعَ مَولانا أمير المؤمِنينَ عليه السلام ، فَرأى رَجُلاً قائِما يُصلّي، فَقالَ لَهُ : يا هذا ، أ تَعرِفُ تَأوِيلَ الصَّلاةِ ؟ فقال : يا مَولايَ ، و هل للصَّلاةِ تَأوِيلٌ غَيرُ العِبادَةِ ؟ فقالَ : إي و الذي بَعَثَ محمّدا بالنبوَّةِ ··· تَأوِيلُ تَكبِيرَتِكَ الاُولى إلى إحرامِكَ : أن تُخطِرَ في نفسِك إذا قلتَ : اللّه ُ أكبَرُ، مِن أن يُوصَفَ بقيامٍ أو قُعودٍ، و في الثانيةِ : أن يُوصَفَ بحَرَكةٍ أو جُمودٍ، و في الثالثةِ : أن يُوصَفَ بجِسمٍ أو يُشَبَّهَ بِشِبهٍ أو يُقاسَ بِقِياسٍ، و تُخطِرَ في الرابعةِ : أن تَحُلَّهُ الأعراضُ أو تُولِمَهُ الأمراضُ، و تُخطِرَ في الخامسَةِ : أن يُوصَفَ بجَوهَرٍ أو بعَرَضٍ أو يَحُلَّ شَيئا أو يَحُلَّ فيهِ شيءٌ، و تُخطِر في السادسَةِ : أن يَجُوزَ علَيهِ ما يَجُوزُ على المُحدَثِينَ مِنَ الزَّوالِ و الانتِقالِ و التَّغَيُّرِ مِن حالٍ إلى حالٍ ، و تُخطِرَ في السابعَةِ : أن تَحُلَّهُ الحَواسُّ الخَمسُ
ثُمّ تَأوِيلُ مَدِّ عُنُقِكَ في الرُّكوعِ : تُخطِرُ في نفسِكَ آمَنتُ بكَ و لَو ضُرِبَت عُنُقِي . ثُمّ تَأويلُ رَفعِ رَأسِكَ مِنَ الرُّكوعِ إذا قلتَ : «سَمِعَ اللّه ُ لمن حمده» تَأوِيلُهُ: الذي أخرَجَني مِنَ العَدَمِ إلى الوُجودِ
و تأويلُ السَّجدَةِ الاُولى : أن تُخطِرَ في نفسِكَ و أنتَ ساجِدٌ : مِنها خَلَقتَني
و رَفعُ رأسِكَ تَأوِيلُهُ : و مِنها أخرَجتَني
وَ السَّجدَةِ الثانيةِ : و فيها تُعِيدُني، و رَفعُ رَأسِكَ تُخطِرُ بقَلبِكَ : و مِنها تُخرِجُني تارةً اُخرى
و تَأوِيلُ قُعودِكَ على جانِبِكَ الأيسَرِ و رَفعِ رِجلِكَ اليُمنى و طَرحِكَ على اليُسرى : تُخطِرُ بقَلبِكَ : اللّهُمّ إنّي أقَمتُ الحَقَّ و أمَتُّ الباطلَ
و تأويلُ تَشَهُّدِكَ : تَجديدُ الإيمانِ، و مُعاوَدَةُ الإسلامِ، و الإقرارُ بِالبَعثِ بعدَ المَوتِ
و تأويلُ قِراءَةِ التَّحِيّاتِ: تَمجِيدُ الرَّبِّ سبحانَهُ، و تَعظِيمُهُ عمّا قالَ الظّالِمونَ و نَعَتَهُ المُلحِدُونَ
و تَأويلُ قولِكَ : السلامُ علَيكُم و رحمَةُ اللّه ِ و بَرَكاتُهُ : تَرَحُّمٌ عَنِ اللّه ِ سبحانَهُ، فمَعناها : هذهِ أمانٌ لَكُم مِن عَذابِ يَومِ القِيامَةِ
ثُمّ قالَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام : مَن لَم يَعلَمْ تَأوِيلَ صلاتِهِ هكذا فهِي خِداجٌ، أي ناقِصَةٌ .
حديث
بحار الأنوار ـ به نقل از جابر بن عبد اللّه انصارى ـ : من با امير المؤمنين عليه السلام بودم كه ديدم حضرت به مردى كه نماز مى خواند فرمود: اى مرد ! آيا تأويل (معناى) نماز را مى دانى؟ عرض كرد : سَرورم! آيا نماز تأويلى جز عبادت دارد؟ حضرت فرمود : سوگند به آن كه محمّد را به پيامبرى فرستاد، آرى [تأويل ]دارد···
تأويل نخستين تكبير [از شش تكبير پيش از تكبيرة الاحرام] .حديث تا تكبيرة الاحرام چنين است كه وقتى گفتى : اللّه اكبر ، در قلب و جان خود بگذرانى كه خدا بزرگتر از آن است كه به قيام يا قعودى وصف شود و در تكبير دوم در قلبت چنين بگذرانى كه خدا بزرگتر از آن است كه به حركت يا سكونى وصف شود و در تكبير سوم او را بزرگتر از آن بدانى كه به جسميّت وصف شود، يا به چيزى مانند باشد، يا به چيزى قياس شود و در تكبير چهارم او را بزرگتر از آن بدانى كه به عارضه اى دچار شود، يا بيماريها دردمندش كند و در تكبير پنجم او را بزرگتر از آن بدانى كه به جوهرى يا عرضى وصف شود، يا در چيزى حلول كند و يا چيزى در او حلول كند و در تكبير ششم چنين از دلت بگذرانى كه او بالاتر از آن است كه زوال و جا به جايى و دگرگونى حالات ، كه در موجودات حادث رواست ، در او جايز
باشد و در تكبير هفتم او را برتر از آن بدانى كه محلّ حواس پنجگانه باشد
تأويل كشيدن گردنت در ركوع نيز اين است كه با خود گويى : اگر گردنم را بزنى باز به تو ايمان دارم . سر برداشتنت از ركوع و گفتن جمله «سمع اللّه لمن حمده» تأويلش اين است : كسى كه مرا از نيستى به صحنه هستى آورد
تأويل سجده اول اين است كه در حال سجده از ذهن و دلت بگذرانى كه : مرا از اين [خاك ]آفريدى . سر برداشتنت از سجده اول، تأويلش اين است : مرا از خاك بيرون آوردى و سجده دوم به معناى اين است كه : مرا به خاك برمى گردانى و در سر برداشتنت از سجده دوم از قلبت بگذرانى : بار ديگر مرا از خاك بيرون مى آورى
نشستن [در تشهّد] به طرف چپ و گذاشتن پاى راستت روى پاى چپ تأويلش اين است كه در دلت بگذرانى : خدايا! من حق را بر پاى داشتم و باطل را ميراندم
تأويل تشهّدت عبارت است از : تجديد ايمان و تكرار اسلام و اقرار به برانگيخته شدنِ پس از مرگ
تأويل سلام دادنها عبارت است از : تمجيد پروردگار سبحان و برتر دانستن او از آنچه ستمگران در حقّش گفته اند و ملحدان وصفش كرده اند . تأويل جمله «السلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته» طلب رحمت و مِهر خداى سبحان است و اين به معناى در امان ماندن شما از عذاب روز قيامت است
امير المؤمنين عليه السلام سپس فرمود : كسى كه تأويل نماز خود را بدين صورت نداند ، نمازش خِداج است، يعنى ناقص است .
نمایش منبع
علل الشرائع ـ به نقل از احمد بن عبد اللّه ـ : مردى به امير المؤمنين عرض كرد: اى پسر عمّ بهترين آفريده خدا! بالا بردن دستها در هنگام گفتن تكبيرة الاحرام چه معنايى دارد؟ حضرت فرمود: خدا بزرگتر است، آن يكتاى يگانه اى كه چيزى همانند او نيست، و با چيزى قياس نمى شود، و با پنج انگشت لمس نمى گردد و با حواس ادراك نمى شود. مرد عرض كرد: كشيدن گردن در ركوع به چه معناست؟ حضرت فرمود: تأويلش اين است كه من به وحدانيّت تو اى خداوند، ايمان آورده ام حتى اگر گردنم را قطع كنى .
نمایش منبع
امام على عليه السلام ـ در معناى «قد قامت الصلاة» در اقامه ـ فرمود : يعنى، وقت ديدار و راز و نياز و برآورده شدن حاجت ها و رسيدن به آرزوها و وصال خداوند عزّ و جلّ و كرامت و عفو و خشنودى و آمرزش او فرارسيده است .
نمایش منبع
حدیث روز

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:

اِنَّ اللّه َ يُحِبُّ مِنَ الْخَيْرِ ما يُعَجَّلُ؛

خداوند كار خيرى را كه به آن شتاب شود دوست دارد.

كافى: ج2، ص142، ح4

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 3838

تــعــداد حــدیــث روز : 685