- صفحه اصلی
- لیست کتابهای حدیث
- فهرست میزان الحکمه ج7
- خدا سخن گوست
خدا سخن گوست
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : الّذي كَلَّمَ موسى تَكليما و أراهُ مِن آياتِهِ عَظيما ، بِلا جَوارِحَ ، و لا أدَواتٍ ، و لا نُطقٍ ، و لا لَهَواتٍ .
امام على عليه السلام : آن [خداوندى] كه با موسى آن گونه سخن گفت، و برخى از نشانه هاى بزرگ خويش را بدو نماياند، بى آن كه اندامى و ابزارى و نطقى و زبانچه اى داشته باشد.
نمایش منبع
امام على عليه السلام : [خداوند] با موسى آن گونه سخن گفت، بى آن كه اندام و ابزار و لب و زبانچه اى در كار باشد.
نمایش منبع
عنه عليه السلام : يُخبِرُ لا بِلِسانٍ و لَهَواتٍ، و يَسمَعُ لا بِخُروقٍ و أدَواتٍ ، يَقولُ و لا يَلفِظُ ،
و يَحفَظُ و لا يَتَحَفَّظُ ··· يَقولُ لِمَن أرادَ كَونَهُ: «كُنْ» فيَكونُ ، لا بِصَوتٍ يُقرَعُ ، و لا بِنِداءٍ يُسمَعُ ، و إنَّما كَلامُه سُبحانَهُ فِعلٌ مِنهُ ، أنشَأهُ و مَثَّلَهُ ، لَم يَكُنْ مِن قَبلِ ذلكَ كائنا ، و لَو كانَ قَديما لَكانَ إلها ثانِيا .
امام على عليه السلام : خبر مى دهد، اما نه به وسيله زبان و زبانچه ها و مى شنود اما نه با سوراخهاى گوش و ابزارهاى شنيدن؛
سخن مى گويد اما نه با تلفظ كردن و از بَر مى كند اما نه با حافظه··· به هر چه اراده كند كه هستى يابد، مى گويد: «باش» و او هستى مى يابد، اما اين گفتن او نه با صدايى است كه پرده گوش را بكوبد و نه با آوازى است كه شنيده شود، بلكه گفتار خداوند سبحان فعل اوست كه آن را ايجاد كرده و تجسّم مى بخشد و پيشتر وجود نداشته است؛ زيرا اگر [فعل او نيز] قديم مى بود آن خداى دومين بود.
نمایش منبع
عنه عليه السلام : ما بَرِحَ للّه ِِ ـ عَزَّتْ آلاؤهُ ـ في البُرهَةِ بَعدَ البُرهَةِ ، و في أزمانِ الفَتَراتِ ، عِبادٌ ناجاهُم في فِكرِهِم ، و كلَّمَهُم في ذاتِ عُقولِهِم .
امام على عليه السلام : خداوند ـ كه نعمتها و بخششهايش عزيز و ارجمند باد ـ در هر برهه و در هر دوره اى از فترت [فاصله ميان ظهور دو پيامبر] همواره بندگانى داشته است كه در انديشه هايشان با آنان نجوا مى كرده و در اندرون خردهايشان با آنها سخن مى گفته است.
نمایش منبع
الإمامُ الرِّضا عليه السلام ـ لَمّا سَألَهُ المَأمونُ: لَو كانَ الأنبِياءُ مَعصومينَ فكَيفَ يَجوزُ أن يَكونَ كَليمُ اللّه ِ لا يَعلَمُ أنَّ اللّه َ تَعالى لا يَجوزُ عَلَيهِ الرُّؤيَةُ حَتّى يَسألَهُ هذا السُّؤالَ ؟ ـ : إنَّ كَليمَ اللّه ِ موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام عَلِمَ أنَّ اللّه َ تَعالى عَن أن يُرى بِالأبصارِ ، و لكِنَّهُ لَمّا كَلَّمَهُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ و قَرَّبَهُ نَجِيّا رَجَعَ إلى قَومِهِ فأخبَرَهُم أنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ كَلَّمَهُ و قَرَّبَهُ و ناجاهُ ، فقالوا : لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّى نَسمَعَ كَلامَهُ كما سَمِعتَ ··· فَخَرَجَ بِهِم إلى طُورِ سَيناءَ ، فأقامَهُم في سَفحِ الجَبَلِ ، و صَعِدَ موسى عليه السلام
إلَى الطُّورِ ، و سَألَ اللّه َ تَبارَكَ و تَعالى أن يُكَلِّمَهُ و يُسمِعَهُم كلامَهُ ، فكَلَّمَهُ اللّه ُ تَعالى ذِكرُهُ و سَمِعوا كلامَهُ مِن فَوقٍ و أسفَلَ و يَمينٍ و شِمالٍ و وَراءٍ و أمامٍ ؛ لِأنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ أحدَثَهُ في الشَّجَرَةِ ، ثُمَّ جَعَلَهُ مُنبَعِثا مِنها حتّى سَمِعوهُ مِن جَميعِ الوُجوهِ .
امام رضا عليه السلام ـ در پاسخ به اين سؤال مأمون كه پرسيد: اگر پيامبران معصومند، چگونه رواست كه كليم اللّه نداند خداوند متعال ديدنى نيست و از او چنين خواهشى كند؟ ـ فرمود : كليم اللّه ، موسى بن عمران عليه السلام مى دانست كه خداوند برتر از آن است كه به چشم ديده شود، اما هنگامى كه خداى عزّ و جلّ با او به نجوا سخن گفت و مقرّبش داشت نزد قوم خود برگشت و به آنها اطلاع داد كه خداوند عزّ و جلّ با او سخن گفته و مقرّبش داشته و با وى به نجوا پرداخته است. قومش گفتند: هرگز سخنت را باور نمى كنيم، مگر اين كه ما نيز همانند تو سخن خدا را بشنويم··· پس، موسى آنها را به سوى كوه سينا برد و در دامنه كوه نگهشان داشت و خود
بالاى كوه رفت و از خداوند تبارك و تعالى خواست با وى سخن گويد و گفتارش را به گوش آن مردم برساند. پس، خداى بلندْ نام، با موسى عليه السلام سخن گفت مردم از بالا و پايين و راست و چپ و پشت سر و پيش رو [از شش جهت] سخن او را شنيدند؛ زيرا كه خداوند عزّ و جلّ گفتار خود را در درخت پديد آورد و سپس از آن در اطراف پراكنده ساخت، به طورى كه آن را از همه طرف شنيدند .
نمایش منبع
امام كاظم علیه السلام:
طُوبى لِشيعَتِنَا الْمُتَمَسِّكينَ بِحُبِّنا فى غَيْبَةِ قائِمنا اَلثّابِتينَ عَلى مُوالاتِنا وَ الْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِنا اُولئِكَ مِنّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ وَ قَدْ رَضُوا بِنا اَئِمَّةً وَ رَضينا بِهِمْ شيعَةً وَ طُوبى لَهُمْ، هُمْ وَ اللّهِ مَعَنا فى دَرَجَتِنا يَوْمَ الْقِيامِةِ؛
خوش به حال شيعيان ما كه در زمان غيبت قائم ما به دوستى ما چنگ مى زنند و در دوستى ما و برائت از دشمنان ما استوارند آنها از ما و ما از آنها هستيم، آنها به پيشوائى ما راضى شدند و ما هم به شيعه بودن آنها راضى و خشنوديم و خوشا به حال آنها، به خدا قسـم آنها در روز قيامت با ما و مرتبه ما هستند.
بحارالأنوار: ج 51، ص 151
- رسول خدا صلی الله علیه و آله 11014 حدیث
- فاطمه زهرا سلام الله علیها 90 حدیث
- امیرالمؤمنین علی علیه السلام 17430 حدیث
- امام حسن علیه السلام 332 حدیث
- امام حسین علیه السلام 321 حدیث
- امام سجاد علیه السلام 880 حدیث
- امام باقر علیه السلام 1811 حدیث
- امام صادق علیه السلام 6388 حدیث
- امام کاظم علیه السلام 664 حدیث
- امام رضا علیه السلام 773 حدیث
- امام جواد علیه السلام 166 حدیث
- امام هادی علیه السلام 188 حدیث
- امام حسن عسکری علیه السلام 233 حدیث
- امام مهدی علیه السلام 82 حدیث
- حضرت عیسی علیه السلام 245 حدیث
- حضرت موسی علیه السلام 32 حدیث
- لقمان حکیم علیه السلام 94 حدیث
- خضر نبی علیه السلام 14 حدیث
- قدسی (احادیث قدسی) 43 حدیث
- حضرت آدم علیه السلام 4 حدیث
- حضرت یوسف علیه السلام 3 حدیث
- حضرت ابراهیم علیه السلام 3 حدیث
- حضرت سلیمان علیه السلام 9 حدیث
- حضرت داوود علیه السلام 21 حدیث
- حضرت عزیر علیه السلام 1 حدیث
- حضرت ادریس علیه السلام 3 حدیث
- حضرت یحیی علیه السلام 8 حدیث
تــعــداد كــتــابــهــا : 111
تــعــداد احــاديــث : 45456
تــعــداد تــصــاویــر : 685
تــعــداد حــدیــث روز : 3838