کتابخانه احادیث شیعه
پرینت احادیث

احادیث امام باقر علیه السلام1811 حدیث

امام باقر عليه السلام : هيچ شرافتى (افتخارى) چون بلند همّتى نيست.
امام باقر عليه السلام : ابوذر رحمه الله از خوف خداوند عزّ و جلّ چندان گريست كه به چشم درد مبتلا شد. به او گفته شد: اى ابوذر! خوب است دعا كنى خداوند چشمانت را شفا بخشد. ابوذر گفت: من از اين كار غافلم و اهميت چندانى هم به آن نمى دهم. گفتند: چه چيز تو را از آن غافل ساخته است؟ گفت: دو امر بزرگ: بهشت و دوزخ.
امام باقر عليه السلام : عزّتِ طمع نداشتن را با بلندى همّت به دست آر.
صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمامُ الباقرُ عليه السلام : إنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله كانَ نَزَلَ على رجُلٍ بِالطّائفِ قَبلَ الإسلامِ فأكرَمَهُ ، فلَمّا أن بَعثَ اللّه ُ محمّدا صلى الله عليه و آله إلَى النّاسِ قيلَ للرّجُلِ : أ تَدري مَنِ الّذي أرسَلَهُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ إلَى النّاسِ ؟ قالَ : لا ، قالوا لَهُ : هُو محمّدُ بنُ عبدِ اللّه ِ يَتيمُ أبي طالبٍ، و هُو الّذي كانَ نَزَلَ بكَ بِالطّائفِ يَومَ كذا و كذا فأكرَمتَهُ . قالَ : فقَدِمَ الرّجُلُ على رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فسَلَّمَ علَيهِ و أسلَمَ ، ثُمّ قالَ لَهُ : أ تَعرفني يا رسولَ اللّه ِ ؟ قالَ : و مَن أنتَ ؟ قالَ : أنا رَبُّ المَنزِلِ الّذي نَزَلتَ بهِ بِالطّائفِ في الجاهِليَّةِ يَومَ كذا و كذا فأكرَمتُكَ ، فقالَ لَهُ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَرحَبا بِكَ سَلْ حاجَتَكَ ، فقالَ : أسألُكَ مِائتَي شاةٍ بِرُعاتِها ، فأمَرَ لَهُ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بما سألَ ، ثُمّ قالَ لأصحابِهِ : ما كانَ على هذا الرّجُلِ أن يَسألَني سُؤالَ عَجوزِ بَني إسرائيلَ لِمُوسى عليه السلام ؟! ، فقالوا : و ما سألَت عَجوزُ بَني إسرائيلَ لمُوسى ؟ فقالَ : إنّ اللّه َ عَزَّ ذِكرُهُ أوحى إلى موسى أن اِحمِلْ عِظامَ يُوسُفَ مِن مِصرَ قَبلَ أن تَخرُجَ مِنها إلَى الأرضِ المُقدَّسَةِ بِالشّامِ، فسَألَ موسى عَن قَبرِ يُوسُفَ عليه السلام ، فجاءهُ شَيخٌ فقالَ : إن كانَ أحَدٌ يَعرِفُ قَبرَهُ ففُلانَةٌ ، فأرسَلَ موسى عليه السلام إلَيها ، فلَمّا جاءتهُ قالَ : تَعلَمينَ مَوضِعَ قَبرِ يُوسُفَ عليه السلام ؟ قالَت : نَعَم ، قالَ : فدُلِّيني علَيهِ و لَكِ ما سَألتِ ، قالَ .حديث : لا أدُلُّكَ علَيهِ إلاّ بحُكمي ، قالَ : فلَكِ الجَنَّةُ ، قالَت : لا إلاّ بحُكمي علَيكَ ، فأوحَى اللّه ُ عَزَّ و جلَّ إلى موسى: لا يَكبُرْ علَيكَ أن تَجعَلَ لَها حُكمَها ، فقالَ لها موسى : فلَكِ حُكمُكِ ، قالَت : فإنّ حُكمي أن أكُونَ مَعكَ في دَرَجَتِكَ الّتي تَكونُ فيها يَومَ القِيامَةِ في الجَنَّةِ . فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ما كانَ على هذا لَو سَألَني ما سألَت عَجوزُ بَني إسرائيلَ ؟ ! .حديث
امام باقر عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله پيش از [ظهور ]اسلام، در طائف بر مردى وارد شد و آن مرد از حضرت با احترام پذيرايى كرد. پس از آنكه خداوند محمّد صلى الله عليه و آله را به سوى مردم فرستاد، به آن مرد گفته شد: آيا مى دانى آن كسى كه خداوند عزّ و جلّ به سوى مردم فرستاده است، كيست؟ گفت: نه. گفتند: او محمّد بن عبد اللّه ، يتيم ابو طالب و همان كسى است كه در فلان و بهمان روز در طائف ميهمان تو شد و تو او را گرامى داشتى. پس، آن مرد خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و سلام كرد و مسلمان شد. آنگاه عرض كرد: اى رسول خدا! آيا مرا مى شناسيد؟ حضرت فرمود: تو كيستى؟ عرض كرد: من صاحب همان منزلى هستم كه شما در جاهليت در فلان و بهمان روز وقتى به طائف آمديد وارد آن شديد و من با احترام از شما پذيرايى كردم. رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود: خوش آمدى. حاجتت را بخواه. عرض كرد: دويست گوسفند با چوپانان آنها به من عطا فرماييد. حضرت دستور داد به او دادند. سپس به اصحاب خود فرمود: چه مى شد اگر اين مرد از من همان چيزى را بخواهد كه پير زن بنى اسرائيلى از موسى عليه السلام خواست؟! اصحاب عرض كردند: مگر پير زن بنى اسرائيلى از موسى چه خواست؟ فرمود: خداوند عزّ و جلّ به موسى وحى فرمود كه پيش از آنكه مصر را به قصد سرزمين مقدّس در شام ترك گويى، استخوان هاى يوسف را با خود ببر. موسى از قبر يوسف جويا شد. پير مردى آمد و گفت: اگر كسى جاى قبر او را بلد باشد آن كس فلان پير زن است. موسى عليه السلام در پى او فرستاد. وقتى پير زن آمد، موسى به او فرمود: تو جاى قبر يوسف را مى دانى؟ عرض كرد: آرى. موسى فرمود: پس، آن را به من نشان بده، هر چه بخواهى به تو مى دهم. پير زن گفت: آن را نشانت نمى دهم، مگر اينكه هر چه من بگويم ، همان را به من بدهى. موسى فرمود: بهشت از آنِ تو باشد. پير زن گفت: نه، من تعيين مى كنم. خداوند عزّ و جلّ به موسى وحى فرمود كه نگران نباش، بگذار او تعيين كند. موسى به او فرمود: تعيين با تو. عرض كرد: مى خواهم روز قيامت در بهشت با تو هم درجه باشم.رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اين مرد همّت آن را نداشت تا از من همان چيزى را بخواهد كه آن پير زن بنى اسرائيلى خواست!
امام باقر عليه السلام : با راهنمايى عقل، خودت را از خطر هوس نگه دار و به گاه چيرگى هواى نفْس با ره جويى از دانش ايستادگى كن.
امام باقر عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: به عزّت و جلال و عظمت و شكوه و بلندى جايگاهم سوگند كه هيچ بنده مؤمنى در چيزى از امور دنيا خواست مرا بر خواست خودش مقدّم ندارد، مگر اينكه به او غناى نفْس بخشم و همّ و غمش را مصروف آخرت سازم و آسمان ها و زمين را ضامن روزى او قرار دهم و از پس تجارت هر تاجرى هواى او را داشته باشم.
امام باقر عليه السلام : فاطمه عليها السلام و عباس بن عبد المطّلب براى مطالبه ميراث خود نزد ابو بكر آمدند و على عليه السلام نيز همراه آن دو رفت
ابو بكر گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: ما ارث نمى گذاريم؛ آنچه بر جاى گذاريم صدقه است. [ابو بكر گفت:] و خرجى كسانى كه نانخور پيامبر بوده اند به عهده من است. على فرمود: «و سليمان از داوود ارث برد». و زكريا گفت كه : «از من ارث بَرَد و از خاندان يعقوب [نيز ]ارث بَرَد»
ابو بكر گفت: مطلب همين است و به خدا قسم كه تو نيز آنچه را من مى دانم مى دانى
على فرمود: اين كتاب خداست كه [به صراحت در مورد ارث گذاشتن پيامبران ]سخن مى گويد. آنان (على و فاطمه و عباس) ديگر چيزى نگفتند و رفتند.
امام باقر عليه السلام : سخت ترين عبادت، پارسايى است.
امام باقر عليه السلام ـ به خيثمه كه براى خداحافظى خدمت حضرت آمده بود ـ فرمود : از طرف ما به دوستانمان سلام برسان و آنان را به پروا داشتن از خداى بزرگ سفارش كن . اى خيثمه ! به آنان اعلام كن كه ما در پيشگاه خداوند براى آنان هيچ كارى نمى توانيم انجام دهيم، مگر اينكه عمل كنند ، و به ولايت و دوستى ما نرسند، مگر با پارسايى.
امام باقر عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ فرمود: اى فرزند آدم! از آنچه بر تو حرام كرده ام دورى كن، تا از پارساترين مردم باشى.
حدیث روز

امام رضا عليه ‏السلام:

صَديقُ كُلِّ امرِى‏ءٍ عَقلُهُ و عَدُوُّهُ جَهلُهُ؛

دوست هركس، خِرد او و دشمن هركس، نادانىِ اوست.

گزیده تحف العقول، ح238

احادیث معصومین

حمایت از پایگاه
آمار پایگاه کتابخانه احادیث شیعه

تــعــداد كــتــابــهــا : 111

تــعــداد احــاديــث : 45456

تــعــداد تــصــاویــر : 685

تــعــداد حــدیــث روز : 3838